فروش سهم دولت در هلدینگ خلیج فارس ۳ برابر قیمت تابلو
رئیس سازمان خصوصیسازی ضمن اعلام اینکه بلوک ۱۲ درصدی هلدینگ خلیج فارس را سه برابر قیمت تابلو در یک رقابت نفسگیر به خریدار دارای اهلیت فروختیم و از این مزایده لطمهای به بازار سرمایه وارد نشد، گفت: امسال سازمان خصوصیسازی با یک مزایده بلوکی بدون لطمه به بازار سرمایه، درآمد سال ۱۳۹۹ بورس را برای دولت تامین کرد و سالانه حدود ۲۷ هزار میلیارد تومان دیگر نیز در چهار سال آینده از این مزایده، دولت کسب درآمد خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
حسین قربانزاده، درباره بزرگترین مزایده تاریخ ایران توضیح داد: این مزایده فقط از حیث ارزش معامله بیسابقه نبود، بلکه برای اولین بار یک بلوک ۱۲ درصدی که حتی در بخشنامه بورس و استاندارد بین المللی KPMG نیز یک سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ صندلی هیات مدیره تلقی نمی شود، سه برابر قیمت تابلو فروخته شد. تاکنون سابقه نداشته که ۲۰۰ درصد اضافه ارزش بلوکی برای یک بلوک ۱۲ درصدی درنظر گرفته شود. چهارشنبه هفته قبل از مزایده قیمت هر سهم ۶۱۱ تومان و روز پایانی مزایده قیمت نهایی سهم فروخته شده دولت ۱۸۵۱ تومان بود، یعنی بیش از سه برابر.
معاون وزیر اقتصاد افزود: در سال ۱۳۹۹ دولت با دعوت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس، حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان تامین مالی کرد، اما اکنون همه گله دارند مبنی بر اینکه نباید چنین دعوت عامی صورت میگرفت و راههای بهتری برای سرمایهگذاری مردم در بازار سرمایه وجود داشت. اما امسال سازمان خصوصیسازی با یک مزایده بلوکی بدون اینکه لطمهای به بازار سرمایه بزند، همان حدود درآمد سال ۱۳۹۹ را برای دولت تامین کرد و سالانه حدود ۲۷ هزار میلیارد تومان دیگر نیز در چهار سال آینده دولت از این مزایده، کسب درآمد خواهد کرد.
وی تصریح کرد: نکته دیگر اینکه در این مزایده تاریخی هرگز رقابت صوری نبود و اتفاقا بسیار تنگاتنگ و نفسگیر بود و از رهگذر این رقابت تمام عیار در سه روز متوالی بیش از ۲۷ هزار میلیارد تومان افزایش نسبت به قیمت پایه نصیب دولت شد. شرکت اهداف وابسته به صندوق بازنشستگی نفت و شرکت پالایشگاه نفت تهران یک رالی بی نظیری را در سه روز پشت سر گذاشتند که نهایتا شرکت اهداف برنده این رقابت بود.
رئیس سازمان خصوصی سازی با تاکید بر اینکه در خصوص شایستگی و اهلیت خریدار نیز هیچ حرف و حدیثی وجود ندارد، توضیح داد: چون این شرکت خودش سهامدار هلدینگ خلیج فارس است و اساسا همه تجربه و تخصصش در این صنعت بوده و پرتفو بسیار ارزندهای در این صنعت دارد. کارگروه پایش اهلیت مرکب از نمایندگان هیات واگذاری، نهادهای نظارتی و دستگاه تخصصی نیز اهلیت خریدار را تایید کردهاند.
وی افزود: این تامین مالی با ملاحظه قیمت ارزنده، وضعیت بازار سرمایه و صلاحیت خریدار در حالی انجام شد که دولت به این فروش بسیار نیاز داشت و این تامین مالی غیرتورمی باعث می شود که از استقراض از بانک مرکزی و افزایش پایه پولی جلوگیری شود.
قربانزاده درخصوص نگرانیها درباره توقف طرحهای توسعهای شرکت و ایفای وظایف حاکمیتی شرکت نیز گفت: از سال ۱۳۹۲ که این شرکت واگذار شده به همان نسبت سودآوری و توسعه شرکت بیشتر شده است. سیاست های اصل ۴۴ ایجاب می کند که دولت نقش تنظیمگری داشته باشد و تصدیگری را رها کند. در این حوزه نیز دولت باید از طریق ابزار وضع قاعده و تنظیمگری بتواند وظایف حاکمیتی خود را ایفا کند؛ این موضوع در ستاد اقتصادی دولت نیز تصویب شده است.
لبه معاملاتی چیست؟
زمانی که دیکشنری را باز میکنید و دنبال معنی اِج (Edge) میگردید ترجمه هایی، چون لبه، حاشیه امن، مزیت و برتری را خواهید یافت. در بازار بورس لبه معاملاتی به معنای امکان وقوع بیشتر یک پیشامد نسبت به دیگر پیشامد است. به این یعنی که به شرایطی می گویندکه با رخ دادن آنها احتمال موفقیت یک معامله بیشتر از شکست آن میباشد (وقوع یک معامله موفق). به بیان سادهتر همان استراتژی و روش معاملاتی یک معامله گر میباشد که احتمال بالایی در سود گرفتن از معاملات به شما میدهد. در تصویر زیر معنای واقعی اِج را مشاهده میکنید.
چرا به لبه در معاملات نیاز داریم؟
تمام افرادی که به عنوان سرمایه گذار وارد بورس میشوند، به دنبال کسب سود هستند. سودآوری با استراتژی معامله ارتباط تنگاتنگ دارد. بنابراین نمیتوانید انتظار داشته باشید که به صرف توانایی تحلیل سهام و بازار معامله گری موفق خواهید بود.
حرفه ای ها در این بازار سرمایه از روش های مخصوص به خود استفاده میکنند. روش های که با بررسی شرایط به آن رسیدهاند.
لبه در معامله، استراتژی مورد بحث ما میباشد. درواقع این که بتوانید بسته به شرایط بازار و سهام موردنظر انتخاب درستی انجام دهید در گرو لبه است. بسیار مهم است که پس از یافتن متد مناسب خود به کوچک ترین تغییری در بازار آن را تغییر ندهید. درواقع باید شخصیت خود و فاکتورهای روانشناسی شخصیت را در انتخاب استراتژی اعمال نمایید.
نیازمندی های یک لبه معاملاتی چیست؟
در اینترنت مطالب زیادی در مورد معامله موفق و چگونگی آن نوشته شده است. اما اکثر معاملهگران برداشت نادرستی دارند از اینکه واقعا لبه معاملاتی چیست و چگونه میتوان آن را بدست آورد؟
در دنیای بازار های سرمایه، معامله با شانس موفقیت بالا به این معنی است که معاملهگر راهی داشته باشد تا بتواند موقعیت های مناسبی را پیدا کند تا در دراز مدت نتیجه مثبتی از معاملاتش به دست آورد. پس معاملهگر موفق معاملهگری است که روشی را برای معاملات موفق در بازارهای مالی بدست آورده و گسترش داده باشد.
موفقیت در معاملهگری به این معنی نیست که معاملهگر باید از همه معاملاتش با موفقیت بیرون آید، بلکه به این معنی است که در دراز مدت معاملات سودش باید نسبت به معاملات ضررش برتری داشته باشد تا برآیند مثبتی ایجاد کند.
مولفههای اصلی یک لبه معاملاتی چیست؟
اشتباه دیگری که بسیاری از معاملهگران انجام میدهند این است که فکر میکنند فقط باید بتوانند نقاط ورود را شناسایی نمایند. صرف تمرکز روی روشهای ورود ایرادی است که بین معاملهگران بسیار رایج میباشد. معاملهگری که از اهمیت دیگر مولفههای معاملهگری غفلت میکند، قطعا نتایج مطلوبی را تجربه نخواهد کرد. برای اینکه معاملهگر موفق و پایداری باشیم، باید نکات زیر را در نظر داشته باشیم:
چه زمان هایی معامله میکنید؟ با چه بازارهایی آشنایی بیشتری دارید؟ معاملهگری در چه تایم فریم هایی برای شما مناسب است؟ یک معامله کامل از نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟ قبل از اینکه وارد معامله شوید چه کارهایی باید انجام دهید؟
چه وقتهایی معامله نمیکنید؟ معاملهگران حرفهای این واقعیت را میدانند که حفاظت از سرمایه اولیه از اولویتهای معاملهگری میباشد. خروج از پوزیشن های غیرمطمئن برای معامله همانقدر اهمیت دارد که بدانیم چه وقت باید معامله نماییم.
با معامله خود چه کنیم؟ بیشتر معاملهگران وقتی در پوزیشن هستند، نمیدانند باید چه کار کنند. یک معاملهگر موفق، به درستی میداند که چه طور از موقعیتهای خود مراقلت نماید به گونهای که گاه «stop loss» خود را با تغییر میدهد. گاه خیلی زود با ضرر پوزیشن را بسته و گاه معامله را ادامه میدهد تا به نحو احسن از آن خارج شود. یک معاملهگر موفق هیچ گاه معامله را به حال خود رها نمیکند تا بخت و اقبال برای او تصمیم بگیرد. او برای همه سناریوهایی که ممکن است پیش آید، برنامه ریزی خاصی دارد.
چطور دریابیم که معاملهگر موفقی هستیم یا نه؟
تعیین اینکه بدانید معاملهگر موفقی هستید یا خیر، به این آسانی که به نظر میرسد نمیباشد. شاید بعضی مواقع این مطالب را خوانده باشید که باید نتایج مثبت استراتژی خودتان را با شرایط معاملهگری در محیط آزمایشی تست نمایید. با این وضعیت، نتایج دمو و همچنین نتایج واقعی، با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. زمانی که در محیط آزمایشی مخصوصا جهت تست استراتژی کار مینمایید، میتوانید تایم فریم خود را تغییر دهید(تایم خود را کم یا زیاد کنید.). به همین خاطر این شرایط مناسبی برای تست و راستی آزمایی استراتژی شما نمیباشد.
خود در گذشته را تکرار نمایید. به علاوه، وقتی شما از استراتژیهای غیرسیستماتیک استفاده مینمایید، رسیدن به موفقیت بیشتر طول خواهد کشید.
بیشتر بخوانبد: تغییر کارگزار ناظر به چه صورت انجام میشود؟
لبه معاملاتی موقت چیست؟
بازارهای سرمایه همیشه در حال تغییر میباشند. این تغییرات باعث از بین رفتن لبه ها میشوند که بازار را از آنچه هست پیچیده تر مینماید. ترفند استفاده از این لبه های موقت این است که، تا زمانی که جمعیت افزایش پیدا نکرده با حداکثر توان از آن ها استفاده نمایید.
سپس با افزایش جمعیت آن را کنار گذاشته و فقط وقتی که سایرین به اشتباه از آن استفاده میکنند، به آن لبه برگردید.
چگونه لبه معاملاتی انتخاب کنیم؟
در ابتدا باید این موضوع را بدانید، لبه ای خوب است که حداقل نرخ ریسک به ریوارد ۱ به ۲ داشته باشد. یعنی اینکه بتوان در بدترین شرایط به میزان دو برابر سرمایه اولیه سود کرد. درواقع هدف از انتخاب لبه معاملاتی نیز همین میباشد. لبه قرار است سرمایه گذاری را سودآورتر نماید.
میتوانید جهت کسب اطلاعات بیشتر به دوره جامع سیاست گذاری پولی مدرن مراجعه نمایید.
بنابراین باید در انتخاب آن بی نهایت دقت نمود. برای انتخاب یک لبه معاملاتی خوب، باید مراحل زیر را طی کنیم.
معامله کردن را بیاموزید
برای شروع، شما باید یاد بگیرید که چگونه معامله کنید و مهارت های خود را بهبود ببخشید. نحوه ثبت سفارش، نحوه مدیریت ریسک، زمان معامله، نحوه انتخاب سهام، حجم معاملات خود، قوانین مربوط به معامله گران روز و غیره را بیاموزید.
فاکتورهای لازم معامله را بشناسید
این کار بسیار مفید است و یک روش آسان برای بهبود عملکرد معاملات، صرف نظر از استراتژی هایی است که پیش میگیرید. برخی از فاکتورهایی که باید در نظر گرفته شوند، عبارتند از: زمان خروج از معامله، زمان بازگشت به سهام، الگوها، محدوده ها و سایر عوامل مؤثر در معامله.
بر فاکتورهای انتخابی خود مسلط شوید
پس از آنکه از انتخاب خود مطمئن شدید، وقت تسلط معامله گر است. این امر با کاهش تصمیمات و نابودی بی نظمی به ایجاد تمرکز و شفافیت در ذهن شما کمک میکند. شما میتوانید این کار را با نوشتن معاملات روی کاغذ، بازبینی نتایج و یادگیری توسعه بخشی، در کنار درک این موضوع که روش انتخابی برای کدام بازار مناسب است، انجام دهید.
پس از آن که بر تنظیمات خود مسلط شدید و یک دوره طولانی سودآوری مداوم داشتید، میتوانید فاکتورهای بیشتری را به لبه معاملاتی خود اضافه نمایید.
چه استراتژی های بدون لبه هستند؟
با یک بررسی ساده میتوانید دریابید که آیا استراتژی شما لبه معاملاتی دارد یا خیر. در ابتدا باید روش هایی که معمولاً برای انجام معامله استفاده میکنید را لیست کنید. سپس باید مشخص کنید که هریک را از چه منبعی فرا گرفتهاید از قبیل کتاب ها، وب سایت ها و… .
پس از آن باید ببینید که چه تعدادی از فعالان بازار در زمان مشابه از این روش ها استفاده میکنند. به کمک این خود اظهاری، بسیاری معامله گران میفهمند که سایرین نیز از همین استراتژیها بهره میبرند. در نتیجه دو دلیل وجود دارد، که وقتی جزئی کوچک از این گروه بزرگ هستید، چرا سود خوبی به دست نمیآورید.
- همگی بر سر یک چیز در حال رقابت میباشید.
- معامله گران با اشراف بر مسئله کمبود نقدینگی، از استراتژیهای غارتگرانه برای خارج کردن ضعیفترها از رقابت استفاده میکنند.
تعداد فراوان سرمایه گذاران، باعث از بین رفتن لبه ای که در ابتدا به خوبی کار میکرد میشود. البته این معنا را نمیدهد که آموزه های خود را که زمان زیادی را که صرف یادگیری آن کردید دور بریزید.
سخن آخر
لبه معاملاتی هر شخص، فوت کوزه گری خاص او میباشد. بنابراین فرمول خود را فقط برای خود نگهدارید. شاید تنها با استفاده از لبه به سودآوری پایدار نرسید، اما راه بسیار راحت تری پیش رو خواهید داشت و در مسیر درست گام بر مییدارید.
اصول کار، درک چرایی نیاز به لبه در بازار و چگونگی انتخاب آن میباشد. البته لبه به تنهایی کافی نیست. پس از انتخاب استراتژی مناسب، باید از شاخص های مختلف بازار نیز برای داشتن معامله ای سودآور استفاده نمایید.
در نهایت باید گفت، برای آن که معامله ای موفق داشته باشید، در کنار لبه مناسب باید توانایی مدیریت ریسک و میزان بسیار خوبی شکیبایی داشته باشید. همراه شدن با سیل هیجانات شما را به موفقیت نخواهد رساند. بنابراین بهترین راهکار تمرکز روی لبه و سعی بر بهبود آن است.
جهت اطلاعات بیشتر در مورد بازار بورس می توانید به سایت ویکی پدیا مراجعه نمایید.
لید چیست و چرا نقل مجلس هر کسبوکاریست؟!
یکی از مهمترین مزیتهای دیجیتال مارکتینگ نسبت به رقیب خود یعنی بازاریابی سنتی، توانایی کنترل و تحلیل دقیق و کامل بر فعالیتهای بازاریابی است. ابزارهایی که بازاریابی دیجیتال در اختیار ما قرار داده است، باعث شده تا بتوانیم مسیر مشتری در مراحل مختلف قیف بازاریابی را زیر نظر داشته باشیم.
یکی از فواید این کار، کنترل بر لیدها یا سرنخهای بازاریابی است. به مشتریان بالقوهای که از آنها اطلاعاتی در اختیار داریم، لید میگویند. این اطلاعات کمک میکند تا مراحل بازاریابی را بهتر و دقیقتر انجام دهیم تا شانس تبدیل این افراد به مشتری وفادار بیشتر شود. تولید سرنخ و پرورش آن، یکی از فعالیت اصلی در دیجیتال مارکتینگ است.
به همین دلیل در این مقاله به این موضوع مهم میپردازیم. لید را بهصورت کامل تعریف میکنیم و بعد از بررسی اهمیت آن به کانالهای تولید سرنخ و انواع آن میپردازیم. با یادگیری و اجرای این اطلاعات در کسبوکار خود، میتوانید فعالیتهای بازاریابی خود را بهینه کنید و با هزینههای کمتر، نتیجههای بهتری بگیرید. پس حتماً با ادامه مقاله همراه ما باشید.
لید یا سرنخ چیست؟
همانطور که از معادل فارسی لید یعنی سرنخ مشخص است، به مشتری که با ارائه اطلاعات اولیه خودش، علاقه به محصول کسبوکار نشان داده است را لید مینامند. این سرنخ مانند یک قلاب مشتریان را جذب میکند تا کار بازاریابی روی آنها انجام شود.
در بازاریابی سنتی بیشتر کسبوکارها مجبور بودند تا بدون هیچ پیشفرض و اطلاعاتی به سراغ مشتریان احتمالی بروند و سعی در ترغیب آنها به محصول کنند. این مشکل باعث میشد تا درصد زیادی از افراد جواب رد بدهند و تلاشهای تیم بازاریابی نتیجهبخش نباشد.
به همین دلیل در دیجیتال مارکتینگ برای رفع این مشکل مفهوم لید به وجود آمد. باوجود لیدها فعالیت بازاریابی فقط روی کسانی متمرکز میشود که قبلاً تمایل خود را به استفاده از محصول کسبوکار نشان دادهاند. ابزارهای جمعآوری و پرورش لید کمک میکنند تا با تلاش کمتر و بهصورت خودکار فرایند تبدیل علاقهمند به مشتری نهایی با درصد موفقیت بالایی انجام شود. در این حالت سودآوری کسبوکار بهشدت بالا میرود.
لیدها انواع مختلفی دارند و از روشها و تکنیکهای مختلفی میتوان آنها را جمعآوری کرد که در ادامه مقاله به این موضوعها اشاره میکنیم؛ اما ابتدا مزیتهای استفاده از لید را به شکل کاملتر توضیح میدهیم.
اهمیت استفاده از لید در بازاریابی
استفاده از روشهای جذب لید فواید بسیاری برای کسبوکار ایجاد میکند که در زیر به چند مورد آن اشاره میکنیم.
هدفگیری مشتری مناسب
همانطور که گفتیم، مهمترین مزیت استفاده از لید، انتخاب مشتریان احتمالی مناسب و علاقهمند به کسبوکار است که این کار تا حد زیادی تلاشهای بازاریابی را بهینه میکند و نرخ بازگشت سرمایه را افزایش میدهد.
افزایش آگاهی از برند
استفاده از لید میتواند آگاهی از برند و محصول کسبوکار را افزایش دهد. زمانی که با فرایندهای تولید لید، افراد بیشتری به سرنخهای برند اضافه شوند، میتوان با معرفی محصول و ویژگیهای آن به این لیدها، آگاهی برند را بیشتر کرد.
کنترل کامل بر بازاریابی
زمانی که اطلاعاتی از مشتریان داشته باشیم، بهتر میتوانیم آنها را کنترل کنیم و پیشنهادهای مخصوص و مناسب با ویژگیهایشان به آنها بدهیم. هرچقدر که اطلاعات کاملتر باشد، این روند دقیقتر و بهینهتر میشود.
وفاداری برند
یکی از مهمترین هدفهای بازاریابی افزایش تعداد وفادارهای برند کسبوکار است؛ چراکه این افراد بیشترین سود را میرسانند. با استفاده از لید و پرورش آن میتوان از همان ابتدا بنای اعتماد و وفاداری را ایجاد کرد و تا انتها همراه مشتری بود.
سودآوری بیشتر
درنهایت هر کسبوکاری به دنبال سود بیشتر است و استفاده از تکنیکهای جذب و پرورش لید میتواند با کاهش هزینهها و افزایش فروش، سود زیادی را به شما برساند.
کانالهای تولید و جذب لید
اگر بخواهیم اطلاعاتی از مشتریان احتمالی بگیریم، ابتدا باید آنها را با کسبوکار و محصولمان آشنا کنیم. روشهای تولید لید همانند دیگر روشهای جذب مشتری است؛ اما با این تفاوت که این بار قصد داریم تا این افراد را به حال خود نگذاریم و منتظر علاقهمند شدن آنها به محصول و نهایی کردن خرید نباشیم؛ بلکه با اجرای تکنیکهایی، اطلاعات اولیه آنها را بگیریم و بازاریابی را روی آنها آغاز کنیم.
روشهایی که میتواند برای ما لید تولید کند را بهصورت خلاصه در ادامه آوردهایم.
انواع تبلیغات دیجیتال و ریتارگتینگ: تبلیغات را میتوان اولین و اصلیترین روش جمعآوری لید نامید. اجرای تبلیغات ریتارگتینگ میتواند سرعت ایجاد لید را افزایش دهد؛ چراکه تبلیغات فقط به افراد علاقهمند به محصول شما نشان داده میشود.
ورودی از موتورهای جستوجو: این کار با کمک سئو و محتوا میتواند لیدهای باکیفیت به سایت وارد کند.
ارسال ایمیل و اس ام اس: افرادی که ایمیل یا اس ام اس کسبوکار را جواب بدهند، به لید تبدیل میشوند؛ چراکه تمایل اولیه خود را اعلام کردهاند و اطلاعاتشان نیز در دسترس است.
شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام: فالورهای این شبکههای اجتماعی میتواند لید بهحساب بیاید؛ چراکه هم به صفحه شما علاقهمند هستند و هم راه دسترسی به آنها وجود دارد. در ادامه میتوان این افراد را با روشهایی به بازدید از سایت و انجام خرید ترغیب کرد.
ویدیو مارکتینگ و پادکست مارکتینگ: با کمک ویدیو و پادکست میتوان سرنخهای باکیفیتی جمعآوری کرد. در قسمت بعد به این موضوع بیشتر میپردازیم.
انواع لید و سرنخ
از جنبههای مختلفی میتوانیم لیدها را تقسیمبندی کنیم. یکی از این جنبهها بر اساس مرحلهای است که لید از آن بهدست آمده است که شامل موارد زیر میشود.
لید مارکتینگ: لیدی که از فعالیت بازاریابی علاقهاش به محصول ما را نشان داده است و در ادامه باید تیم مارکتینگ برای پرورش لید روی آن کار کند. این لید مربوط به قسمت بالایی قیف پرورش لید است که برای تبدیلشدن به فروش نیاز به فعالیت بیشتری دارد.
لید فروش: لیدی که علاقهاش به خرید محصول را با روشهایی مانند اضافه کردن محصول به سبد خرید یا پر کردن فرم تماس با ما اعلام کرده است و تیم فروش میتواند آنها را به فروش نهایی تبدیل کند. این لید در قسمت میانی قیف قرار میگیرد و راه تبدیل کردن این نوع سادهتر است.
لید محصول یا سرویس: لیدی که از محصول یا سرویس ما بهصورت رایگان و آزمایشی استفاده کرده است و آماده خرید اشتراک است. این لید نسبت به لیدهای قبلی در مراحل پایینتر قیف است و شانس نهایی کردن این نوع لید بسیار زیاد است.
یکی دیگر از جنبههایی تقسیمبندی روشی است که لید از آن بهدست میآید. از روشهای زیر میتوان مشتریان احتمالی کانالهای تولید لید را به لید نهایی تبدیل کرد.
صفحه فرود: مهمترین روش جمعآوری لید از طریق صفحه فرود است. این صفحهها مخصوص جذب بازدیدکنندهها و تبدیل آنها به لید و با کمک پیشنهادهای مختلف، طراحی میشوند. ورودیهای صفحه فرود از تبلیغات هستند و کمک میکنند تا کمپینهای تبلیغاتی بهینهتر شوند.
وبلاگ: مقالههای درون وبلاگ سایت میتواند محلی برای جمعآوری لید شود. با ارائه پیشنهادهای جذاب در بین مقالهها، میتوانید اطلاعات بازدیدکنندهها را بهدست آورید و حتی علاقه آنها را از روی محتوای تبدیلکننده تشخیص دهید.
وبینار و سمینار: شرکت در سمینارهای حضوری و وبینارهای آنلاین میتواند روش بسیار خوبی برای جذب لیدهای جدید باشد. این رویدادها که معمولاً بهصورت رایگان برگزار میشوند، میتواند اطلاعات ثبت نامی افراد علاقهمند به موضوع کسبوکار را جمع کند و کار را برای تیم بازاریابی راحتتر کند.
اشتراک رایگان محصول: اگر کالا یا سرویسی دارید که قابلیت ارائه محصول تست دارد، حتماً از این روش برای جمعآوری لیدهای باکیفیت استفاده کنید. این افراد علاقه خود را به استفاده از محصول شما نشان دادهاند و آماده خرید نهایی هستند.
محتوا: با تولید و انتشار انواع محتوا در فضای دیجیتال میتوانید اطلاعات افراد علاقهمند را بهدست آورید. قدرت شبکههای اجتماعی باعث شده است که افراد زیادی بهصورت مداوم در حال استفاده از آنها باشند و این موضوع برای جذب لید فرصت طلایی است. محتوا میتواند انواع مختلفی مانند متن، ویدیو، تصویر و پادکست باشد که انتخاب آن به نوع محصول و بودجه بازاریابی بستگی دارد.
فرایند جذب و پرورش لید
اکنون که با انواع لید و روشهای جذب آن آشنا شدید، میتوانیم مراحل کلی که باید در کسبوکار خود اجرا کنید را به شکل زیر معرفی کنیم.
۱-ابتدا باید از یک یا چند کانال تولید لید استفاده کنید تا افرادی با کسبوکار شما آشنا شوند.
۲- یک یا چند روش جذب لید را انتخاب کنید و سعی کنید تا این بازدیدکنندهها به لید تبدیل شوند.
۳- در این راه از تکنیکهای جذب لید استفاده کنید تا نرخ تبدیل را افزایش دهید و سودآوری را بالا ببرید.
۴- لید بهدست آمده را به حال خود رها نکنید. یک فرایند دقیق و کامل برای پرورش لید طراحی کنید تا درصد زیادی از لیدها به فروش نهایی برسند. پرورش لید با کمک ابزارهای مدیریت ارتباط با مشتری و خودکارسازی بازاریابی انجام میشود و از بازاریابی ایمیلی، کمپینهای فروش، ایجاد تعامل در شبکههای اجتماعی در این راه کمک گرفته میشود.
تکنیکهای جذب لید
در قسمت آخر مقاله به ارائه کاربردیترین تکنیکها برای تولید لیدهای بیشتر و باکیفیتتر میپردازیم. با اجرای این تکنیکها در فعالیتهای بازاریابی خود میتوانید شانس موفقیت در ایجاد لید و سپس فروش نهایی را بیشتر کنید.
پیشنهاد ردنشدنی
چه از صفحه فرود و چه از روشهای دیگر برای جذب لید استفاده کنید، بههرحال نیاز به یک پیشنهاد جذاب، باارزش و متفاوت دارید. هرچقدر که این پیشنهاد شما بهتر باشد، احتمال رد نشدن آن توسط بازدیدکننده بیشتر میشود و این به معنای بهدست آوردن لیدهای بیشتر است. در کنار ارائه پیشنهاد خوب، به داشتن CTA یا درخواست به اقدام جذاب نیز نیاز دارید. از کاربردیترین پیشنهادها در جذب لید میتوان به گرفتن یک هدیه باارزش بهصورت رایگان، شرکت در قرعهکشی، تخفیف خرید محصول و اشتراک رایگان سرویس اشاره کرد.
گیمیفیکیشن
استفاده از تکنیکهای گیمیفیکیشن شانس جذب لید را افزایش میدهد. بسیاری از کسبوکارها با طراحی یک بازی، ساخت آزمون و اجرای مسابقه، افراد زیادی را جذب میکنند و اطلاعات آنها را بهدست میآورند. هرچقدر این روشها جذابتر و هیجانانگیزتر باشد، احتمال موفقیت بیشتر میشود.
سیستم معرفی به دیگران
یکی دیگر از تکنیکهایی که میتواند با هزینه کم لیدهای زیادی را برای شما ایجاد کند، ساخت یک سیستم رفرال یا معرفی به دیگران است. در این حالت کسبوکار به مشتریان فعلی خود پیشنهاد میدهند تا برای بهدست آوردن یک هدیه، محصول شما را به افراد دیگر نیز معرفی کنند. با این روش لیدهای جدید جذب میشوند و با فعالیتهای بازاریابی و فروش، تعداد زیادی از آنها به مشتری تبدیل میشوند.
محتوای همیشه سبز
این تکنیک میتواند بهصورت مداوم و همیشگی برای شما لید جذب کند. محتوای همیشه سبز به محتوایی گفته میشود که در طول زمان ارزش خود را از دست نمیدهد و کاربر همیشه به این محتوا نیاز خواهد داشت. این نوع محتوا بازدیدکنندههای زیاد و مداوم دارد و به همین دلیل به مکان خوبی برای ارائه پیشنهاد و گرفتن اطلاعات کاربران تبدیل میشود. با پیدا کردن موضوعهای مناسب که با کسبوکار شما مرتبط است و محتوای همیشه سبز بهحساب میآید، میتوانید تعداد این نوع محتوا را در سایت خود افزایش دهید و از این تکنیک برای جذب لیدهای باکیفیت استفاده کنید.
با لید، انس بگیرید!
اهمیت لیدها در دیجیتال مارکتینگ بسیار زیاد است؛ چراکه مزیت اصلی در بازاریابی دیجیتال توانایی کنترل دقیق بر فعالیتها است و یکی از مهمترین نمونههای این مورد را میتوان جذب و پرورش لید عنوان کرد.
به همین دلیل در این مقاله بهصورت کامل به موضوع تولید و تبدیل لید به فروش نهایی صحبت کردیم و انواع مختلف لید و تکنیکهای جذب آن را معرفی کردیم. مطمئن سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ باشید که اگر در بازاریابی خود از این روش استفاده کنید، نتیجه بسیار بهتری میگیرید و فروش و سود شما به طرز چشمگیری بالا خواهد رفت.
در آخر اگر همچنان سؤالی در مورد موضوع لید برای شما بیجواب مانده است، در قسمت پایین آن را برای ما ارسال کنید تا بهسرعت به آن جواب بدهیم.
هوش تجاری چیست؟ سیستم Business Intelligence چگونه باعث رونق کسب و کار شما میشود؟
هر کسب و کاری برای اطلاع از میزان سود و زیان خود، به اطلاعات دقیقی نیاز دارد. وجود این اطلاعات، دید جامعی به ما میدهد و باعث میشود نسبت به کسب و کارمان، بررسی دقیقتری داشته باشیم. برای دستیابی به این گزارشهای آماری باید قادر باشیم اطلاعات موجود را به شکل همه جانبه بررسی کنیم، تا در یک زمان مشخص به یک دید کلی برسیم. هوش تجاری یا BI به سادگی این کار را انجام میدهد. اما سیستم هوش تجاری چیست و چه کاربردی برای سازمانها دارد؟ برای بررسی این موضوع، تا پایان این مطلب همراه ما باشید.
هوش تجاری چیست؟
هوش تجاری (Business Intelligence)، به دانشی گفته میشود که حاصل تجزیه و تحلیل اطلاعات یک شرکت یا سازمان است. این فرآیند به مدیران و صاحبان مشاغل، اطلاعات عملی ارائه میکند. هوش تجاری، به کمک این دادهها، درباره عملکرد بخشهای مختلف یک سازمان یا شرکت، تعداد خرید و فروشها، عوامل موثر بر روند فعالیتهای سازمان و… اطلاعات منسجم و ارزشمندی ارائه میدهد که میتواند به مدیران کسب و کار در تصمیم گیریها کمک کند. همچنین سیستم هوش تجاری برای تغییر وضع موجود و بازگشت سریعتر سرمایه، راهکارهایی را ارائه میدهد.
در پاسخی سادهتر به سوال هوش تجاری چیست، میتوان گفت، انواع هوش تجاری یا BI، به مدیران کسب و کارها کمک میکند بدانند توجه به کدام عوامل سود بیشتری برای آنها به همراه دارد و چه عواملی، باعث ضرر بیشتر و سود کمتر میشود.
در حقیقت هوش تجاری به زبان ساده، برای کسب و کارها مانند یک مشاور عمل میکند و به کمک ارقام واقعی، میزان سود در گذشته، حال و آینده را مشخص میکند. BI راهکارهای کارآمد و ارزشمندی ارائه میدهد تا سود مجموعه به بالاترین حد ممکن برسد.
فرآیند هوش تجاری شامل چند مرحله است. طی این مراحل، اطلاعات اولیه جمعآوری و دسته بندی میشوند. دادهها، پس از بررسی و تجزیه و تحلیل به صورت خلاصه شده در قالب متن، عدد، نمودار، جدول و… ارائه میشود. در این فرآیند تمامی اطلاعات در بازههای زمانی مختلف، جمعآوری و مقایسه میشوند. در نهایت سیستم هوش تجاری، پیشبینیها و راهکارهایی برای تغییر و بهبود وضعیت در آینده ارائه میدهد.
تاریخچه هوش تجاری چیست؟
استفاده از هوش تجاری به نخستین سالهای اختراع رایانه برمیگردد. هرچند در آن زمان، رایانهها مثل امروز چندان هوشمند و پیشرفته نبودند، اما میتوانستند در تجزیه و تحلیل دادهها کمک کنند.
مفهوم هوش تجاری، اولین بار در سال 1989 توسط هوارد درسنر مطرح و به این شکل تعریف شد: هوش تجاری ابزاری برای کمک به سازمانها است، که به کمک آن پایش اطلاعات انجام میشود. BI برای گرفتن تصمیمات مهم و کاربردی مورد استفاده قرار میگیرد.
دلیل اهمیت هوش تجاری چیست؟
اما هوش تجاری چگونه به کمک کسب و کارها میآید که تا این اندازه اهمیت دارد؟ در این بخش این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
در صورتی که یک سازمان یا شرکت، بخواهد میزان سود و نحوه عملکرد خود را به شکل دستی بررسی کند، به نیروی انسانی و زمان زیادی نیاز خواهد داشت. در این روش، کسب و کارها به اطلاعات ناقص و پیش پا افتادهای دست پیدا میکنند که کارآمدی چندانی ندارد. در حالی که هوش تجاری قادر است در زمانی کوتاه اطلاعات و آمار دقیقی از عملکرد شرکتها ارائه دهد.
هوش تجاری، عوامل مختلف مانند میزان خرید و فروش، تاریخ، ساعت، عوامل محیطی و… را مورد توجه و بررسی قرار میدهد. سپس به تفسیر دادهها میپردازد. مثلا مردم یک منطقه کدام محصول را بیشتر خریداری میکنند یا کدام محصولات در بین مردم یک شهر، تقاضای چندانی ندارد. این دادهها و اطلاعات به مدیران کسب و کارها کمک میکند تا در زمینه سرمایه گذاری روی محصولات و خدمات خود، همچنین زمان و نحوه ارائه آنها درستترین تصمیم را بگیرند.
سیستم هوش تجاری میتواند اطلاعات خود را از دادههای موجود در گذشته یا دادههای جدید تامین کند. این دادهها میتواند اطلاعات ذخیره شده در انبار دادهها و یا دادههایی باشد که به تازگی جمعآوری شده یا در حال تولید هستند.
ابزارهای مورد سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ استفاده در سامانه هوش تجاری چیست؟
سیستم هوش تجاری شامل طیف وسیعی از برنامههاست، از جمله تجزیه و تحلیل اطلاعات، ارائه گزارشهای سازمانی، پردازش آنلاین و… است. این ابزارها بر پایه تکنولوژی (OLAP (On-Line Analytical Processing توسعه داده شدهاند. از مزیتهای این فناوری این است که میتوان انواع دادهها را به سیستم وارد کرد. سپس تعیین کرد آنها بر چه اساسی طبقه بندی شده و چگونه نمایش داده شوند.
برای طراحی جداول و نمودارهای مختلف نیز، از ابزار تجسم دادهها استفاده میشود. همچنین سیستم هوش تجاری یا BI قادر است از فرمهای پیشرفته مانند فرمهای داده کاوی، پیش بینی، آمارگیری و… پشتیبانی کند.
ابزار گزارش دهی سیستم هوش تجاری، میتواند شامل ابزار SAP Crystal Reports باشد، یا در بستههای پیچیده سیستم ERP مانند SAP R / 3» و Oracle E-Business Suite»، ارائه گزارش انجام شود.
فرآیند پیاده سازی سیستم هوش تجاری چگونه است؟
برای استفاده از سیستم هوش تجاری هیچ محدودیتی وجود ندارد. هر کسب و کاری که دارای اطلاعات قابل مقایسه و اندازهگیری باشد و یا نیاز به اطلاعات دقیق و کامل راجع به میزان سرمایه و سود خود داشته باشد، میتواند از این سیستم استفاده کند. اما چگونه سیستم هوش تجاری را در سازمان مورد نظر پیاده سازی کنیم؟
همان طور که پیشتر اشاره کردیم، پیاده سازی سیستم BI شامل جمعآوری دادهها، آنالیز آنها و ارائه نتیجه است. در ادامه هر کدام از این مراحل را به طور خلاصه بررسی میکنیم.
اطلاعات هر سازمان باید برای تیم مدیریت، قابل فهم و تجزیه و تحلیل باشد. بنابراین بهتر است تیم مدیریتی هر سازمان مشخص کند که اطلاعات به چه شکل در اختیار آنها قرار گیرد. مثلا گزارشها شامل چه موارد باشند؟ در گزارشها باید از چه مواردی صرف نظر شود؟ بهتر است مطالب در چه قالبی ارائه شوند؟ و…، اینها مواردی هستند که سیستم هوش تجاری باید به جمعآوری آنها بپردازد.
پس از اینکه انتظارات شرکت مشخص شد، تیم پیاده سازی BI، باید به طراحی داشبوردهای و قالبهای مشخص شده اقدام کند. به عنوان مثال، چگونگی دسترسی مدیران به گزارشها در این مرحله طراحی و پیاده سازی میشود.
در سیستم هوش تجاری، نحوه جمعآوری اطلاعات اهمیت زیادی دارد و همه دادهها باید به درستی در اختیار این سیستم قرار داده شوند. چرا که هوش تجاری قرار است به پیشبینی، بررسی ضعفها و همچنین دلایل سود و زیان کسب و کار بپردازد. بنابراین بهتر است یک پایگاه ذخیره سازی اطلاعات راه اندازی شده و سایر بخشهای سازمان، با این بخش ارتباط و تعامل داشته باشند. به این ترتیب دادههای همه بخشها در یک قسمت مشخص و قابل دسترس نگهداری خواهند شد.
در این مرحله طرح مورد نظر در سیستم هوش تجاری، باید به شکل آزمایشی، پیاده سازی شده و مورد استفاده قرار گیرد. هر چند در این سیستم، دقیقترین برنامهها و فرمولها مورد استفاده قرار میگیرد، اما امکان بروز مشکل و خطا هم دور از انتظار نیست. بنابراین این مرحله باید چندین بار تکرار شود، تا با کاهش میزان خطاها، نتیجه دلخواه به دست آید.
در مرحله آخر نتایج بررسیها مشخص میشود، سیستم همواره اطلاعات به روز رسانی شده را نیز به سایر اطلاعات خود اضافه میکند و شما میتوانید به صورت آنلاین، گزارشهای سیستم BI را مشاهده کنید.
مزایای سیستم هوش تجاری چیست؟
هوش تجاری مزایای متعددی برای کسب و کارها دارد. در این بخش به معرفی و بررسی تعدادی از این مزایا خواهیم پرداخت.
آسانتر شدن فرآیند تصمیم گیری
با در دسترس قرار داشتن دادهها و اطلاعات آماری، میتوانید با توجه به شرایط، تصمیمات هوشمندانهای بگیرید. به عنوان مثال، پاسخ به سوالاتی مانند: بهتر است با چه اشخاص و شرکتهایی همکاری کنید؟ وارد شدن به چه رابطهای باعث زیان میشود؟ چه چیزی سودآوری بیشتری دارد و…، با سیستم هوش تجاری ممکن است. حتی شما به کمک این سیستم میتوانید پیشنهاداتی را دریافت کرده و اقداماتی انجام دهید که سودآوری بیشتری دارند. بنابراین توجه به گزارشهای سیستم BI و تصمیمگیری بر اساس آنها، میتواند باعث موفقیت یک کسب و کار شود.
افزایش بهره وری
همان طور که در قسمت قبل اشاره کردیم، هوش تجاری عواملی که باعث سود و زیان در کسب و کار میشوند را معرفی میکند. با شناسایی عوامل زیانآور و حذف یا اصلاح آنها، میتوان از زیان بیشتر و در نهایت ورشکستگی کسب و کار جلوگیری کرد.
کاهش هزینه
سیستم هوش تجاری میتواند هزینههای اضافی سازمانها برای استخدام نیروی انسانی را کاهش دهد و مراحل جمعآوری، آنالیز و دسته بندی اطلاعات را با دقت و سرعت بالا انجام دهد.
گزارش دهی مداوم و منظم
مدیر یک سازمان یا شرکت، برای مدیریت مطلوب و کارآمد، نیازمند گزارش دهی منظم همه بخشها است. انجام این فرآیند به صورت دستی، کاری دشوار، زمانبر و هزینهبر است. سیستم هوش تجاری این امکان را فراهم میکند که گزارشات هر بخش به صورت مستمر، جامع و کامل، به مدیر سازمان ارائه شود و او هر زمان که بخواهد آنها را به صورت جداگانه بررسی کند.
رقابت سالم
رقابت زمانی جذاب سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ است و به پیشرفت کسب و کار شما کمک میکند که آمار دقیقی از سود و زیان، پیشبینی راجع به آینده، میزان فروش و… و به طور کلی آگاهی نسبتا کاملی از شرایط کسب و کار خود داشته باشید. وقتی بدانید قرار است دقیقا چه کاری انجام دهید، رقابت با دیگران، جالب و هیجان انگیز خواهد بود.
معایب سیستم هوش تجاری چیست؟
هرچند هوش تجاری مزایای زیادی دارد، اما باید توجه داشته باشید که عواملی هم وجود دارد که برخی پروژههای مبتنی بر هوش تچاری را با شکست روبهرو میکند. در ادامه برخی از این معایب را معرفی میکنیم.
ارائه اطلاعات نادرست
همان طور که بیان کردیم، هوش تجاری در هر سازمان، به اطلاعاتی که به آن داده میشود، بستگی دارد. در صورتی که اطلاعات درست و کامل به سیستم BI ارائه نشود، همه محاسبات با نقص و اشتباه روبرو میشوند. بنابراین اگر از این سیستم استفاده میکنید، برای جلوگیری از ایجاد مشکل و خطا، باید سعی کنید اطلاعات درست در اختیار آن قرار دهید.
خطا و اشتباه در نصب و پیاده سازی
سیستم هوش تجاری مجموعهای از نرم افزارها و پلتفرمها است. اگر در هر کدام از مراحل پیاده سازی این سیستم، خطایی رخ دهد، نتایج گزارشات اشتباه خواهد بود. بنابراین لازم است از صحت تمامی مراحل نصب، اطمینان حاصل شود.
دنبال نکردن اهداف
برای پروژههای هوش تجاری باید اهدافی تعیین و مشخص شود. چرا که سیستم BI اهدافی که برای آن تعریف و تعیین شده را دنبال میکند. اگر مدیران و کارکنان سازمان، اهداف تعیین شده را تغییر دهند یا نادیده بگیرند، سیستم هوش تجاری درست عمل نخواهد کرد و بنابراین فایده چندانی برای سازمان نخواهد داشت.
عدم وجود برنامه دقیق و حساب شده
قرار است با سیستم هوش تجاری، اهداف سازمان با جدیت دنبال شوند. بنابراین یک برنامهریزی دقیق و حساب شده از ملزومات پروژههای مبتنی بر هوش تجاری است.
کم بودن دانش کارمندان در زمینه استفاده از هوش تجاری
از آنجا که سیستم هوش تجاری هر چند مدت، به روز رسانی میشود و روشهای جدیدی ارائه میدهد، کارکنان سازمان برای اجرا و به کارگیری آن باید آموزشهای لازم را دریافت کنند. در غیر این صورت، نتیجه سودمندی حاصل نخواهد شد.
انواع پارامترهای هوش تجاری
برای پیاده سازی و راه اندازی سیستم هوش تجاری، دو پارامتر مهم وجود دارد که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد.
بعد فنی:
بعد فنی، اولین و مهمترین بخش هوش تجاری است که به ساخت انبار داده و عملیات مربوط به انتقال داده، ابزارهای داشبورد ساز و مکعبهای اطلاعاتی میپردازد. این بخش شامل 3 مرحله شناخت و تحلیل کسب و کار، طراحی انبار داده و تهیه گزارش است.
بعد غیرفنی:
بخش غیرفنی یا فرهنگی هوش تجاری، مربوط به طرز تفکر و نحوه استفاده است. موفقیت در این بخش به تغییرپذیری مستمر و انعطاف سازمانی نیاز دارد. در این بخش، تصمیمگیریها بر اساس دادهها و اطلاعات موجود صورت میگیرد.
و در انتها…
هوش تجاری یا BI به معنی استفاده کارآمد و موثر از نرم افزار برای انتقال دادهها و تبدیل آنها به اطلاعات عملی است. این اطلاعات منجر به تدوین استراتژیهای مناسب برای موفقیت کسب و کار و در نهایت تصمیمات راهبردی خواهد شد. همان طور که پیشتر اشاره کردیم، BI برای کسب و کارها مانند یک مشاور عمل کرده و با ارائه راهکارهای ارزشمند و موثر، باعث میشود سود مجموعه به بالاترین حد ممکن برسد. با مطالعه این مطلب دانستیم برنامه هوش تجاری چیست و چه مزایایی برای کسب و کارها دارد.
اهمیت سی آر ام (CRM) در کسب و کار
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یک فناوری است که به کسب و کارها کمک می کند تا روابط خود را با مشتریان یا مشتریان با هدف افزایش وفاداری مشتری، ارتباطات، سود و عملکرد داخلی و خارجی یک کسب و کار ایجاد و بهبود بخشند.
به هر حال، وفاداری و حفظ مشتری برخی از مهمترین مؤلفهها برای ایجاد سود هستند.فرآیندهای زیادی برای ایجاد یک کسب و کار سودآور وجود دارد – فروش، بازاریابی، تولید سرنخ. سیستمهای CRM به جمعآوری و ذخیره اطلاعات در کل یک کسبوکار و پیگیری مواردی مانند دادههای مشتری به فروش کمک میکنند
سیستمهای CRM این دادهها را ذخیره میکنند تا تیمهای داخلی در سراسر یک کسبوکار بتوانند در صورت نیاز به دادههای لازم دسترسی داشته باشند.آنها می توانند به ویژه برای تیم های فروش مفید باشند، به عنوان مثال، هنگام دسترسی به اطلاعات در مورد اینکه آیا با یک سرنخ تماس گرفته شده است یا هنگام بستن قرارداد جدید با یک مشتری.
در اینجا، ما قصد داریم در مورد اینکه چرا CRM برای مشاغل در هر اندازه و راه هایی که می تواند به بهبود عملکرد یک شرکت کمک کند، مهم است صحبت کنیم.
اهمیت سی آر ام چیست؟
دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک کسب و کار می خواهد استراتژی CRM را برای کمک به بهبود عملکرد کسب و کار خود اتخاذ کند.
اولاً، هدف اصلی مدیریت ارتباط با مشتری کمک به یک کسب و کار برای بهبود روابط خود با مشتریان است. برای شرکتهای بزرگ و کوچک، نظرات مشتریان عاملی حیاتی در حفظ و به دست آوردن تعداد فروش بیشتر است، به این معنی که شهرت خوب مهم است. اگر کسبوکاری در جلب رضایت مشتریانش کوتاهی کرده است، یا اگر نقدهای بد مانع از توانایی آن در به دست آوردن مشتریان جدید و وفادار شده است، مدیریت ارتباط با مشتری به بازگرداندن آنها به مسیر موفقیت کمک میکند.
بهبود رضایت مشتری می تواند سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ به بهبود وفاداری و اعتماد کمک کند، که هم برای شهرت و هم برای فروش یک کسب و کار مهم است. یک استراتژی CRM فقط برای مشاغلی نیست که در گذشته با حفظ مشتریان خود مشکل داشتهاند، بلکه برای کسبوکارهای موفق نیز است که بر اساس استراتژیهای فعلی خود برای افزایش سود خود ایجاد کنند. CRM به کسبوکارها کمک میکند تا با بررسی بینشهای فروش، وفاداری مشتری و زمینههایی که نیاز به بهبود دارند، مشتریان خود را بیشتر از آنچه قبلاً میدانند، درک کنند. با وجود یک استراتژی خوب CRM، کسبوکارها میتوانند یک قیف ارتباطی یکپارچه ایجاد کنند که به آنها کمک میکند تا در ارائه خدمات مورد انتظار مشتریان کارآمدتر شوند، که به نوبه خود باعث سودآوری یک تجارت میشود.
سی آر ام به چه طریقی به کسب و کار کمک می کند؟
بنابراین، اکنون که می دانیم مدیریت ارتباط با مشتری چیست و چرا اهمیت دارد، بیایید راه هایی را که به کسب و کارها کمک می کند، بررسی کنیم.
ایجاد روابط و وفاداری با مشتری
کسب و کار ممکن است در ابتدا برای به دست آوردن مشتری چالشی نداشته باشد، اما اگر حفظ مشتری و افزایش وفاداری خود برایش مشکل باشد، مشکل وجود دارد. وفاداری مشتری نشانگر واضحی است که نشان میدهد یک کسبوکار در حال رضایت مشتریان خود و همچنین ایجاد روابط است و میتواند کلیدی برای باز کردن سرنخهای بیشتر و گسترش پایگاه مشتری باشد. مدیریت ارتباط با مشتری به دادههای فروش قبلی نگاه میکند تا شواهدی را در مورد اینکه چه چیزی برای فرآیندهای فعلی کار میکند و چه چیزی کار نمیکند جمعآوری کند.
استفاده صنعت از سی آر ام
این می تواند شامل انجام نظرسنجی از مشتریان برای یادگیری اینکه چه کمپین هایی در گذشته بهترین موفقیت را داشته اند و یافتن اینکه مخاطب هدف، علایق آنها، الگوهای خرید، روش های ارتباطی و موارد دیگر چه کسانی بوده اند، باشد. یکی از مزایای کلیدی اتخاذ استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری این است که بر روی بهبود ارتباطات بین یک شرکت و مشتریانش – اعم از جدید و موجود – کار می کند. یک راه خوب برای انجام این کار استفاده از نرم افزار CRM برای استراتژی یک فرآیند گام به گام واضح برای نحوه ارتباط یک کسب و کار با مشتریان است.خواه این ارتباط با سرنخ های جدید از طریق یک خبرنامه ایمیلی ماهانه باشد یا ارائه جوایز انحصاری به مشتریان وفادار.
یکی دیگر از راههای بهبود وفاداری مشتری با سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ استفاده از سیستم CRM ممکن است جمعآوری دادهها بر روی مخاطبان هدف کسبوکار باشد.شرکتها باید دقیقاً بفهمند که مخاطبانشان چگونه ترجیح میدهند با آنها تماس گرفته شود، از محصولات و خدماتی که خریداری میکنند و برندهایی که با آنها ارتباط برقرار میکنند به دنبال چه چیزی هستند.از سیستمهای CRM میتوان برای جمعآوری دادهها از اهداف فروش فعلی، بالقوه و گذشته برای کمپینهای آینده استفاده کرد.برای مشتریان فعلی، CRM به کسبوکار کمک میکند تا راههایی را برای تقویت روابط و ایجاد برای بهبود حفظ و نگهداری استراتژی طراحی کند.
سیستمهای CRM میتوانند به خودکارسازی مواردی مانند کمپینهای ماهانه یا ایمیلها کمک کنند، به طوری که کسبوکارها میتوانند ایمیلهای هدفمند بهتری را برای مشتریان وفادار ارسال کنند و به آنها دسترسی به پاداشهای منحصربهفرد یا درخواست بازخورد را ارائه دهند.
برای مشتریان جدید یا بالقوه، CRM میتواند فرآیند ارتباط را با پیگیری زمان تماس با مشتریان توسط تیم فروش بهبود بخشد.یک استراتژی موفقیت آمیز مدیریت ارتباط با مشتری تنها در صورتی کار می کند که کسب و کارها تمرکز خود را بر آنچه مشتریان هستند، معطوف کنند
تجربیات مشتریان تنها زمانی بهبود مییابد که یک کسبوکار تمرکز خود را بر روی آنها قرار دهد.سیستمهای CRM باید برای استخراج اطلاعات از دادههای مشتری استفاده شوند و برای کمک به رشد کسبوکار، یافتن اینکه چه روندهایی برای مخاطبان مرتبط هستند و چگونه میتوان رضایت مشتری را بهبود بخشید، استفاده کرد.
ذخیره سازی داده ها در سی آر ام
یکی از مزایای بزرگ سیستم های CRM این است که اجازه می دهد اطلاعات کسب و کار در یک مکان ذخیره شود.برای شرکتهای بزرگ و کوچک، ذخیره دادهها در یک مکان به همه افراد شرکت اجازه میدهد در صورت نیاز به اطلاعات دسترسی داشته باشند.این می تواند به ویژه در مورد فروش مفید باشد، زیرا تعامل با مشتریان و مشتریان را می توان ردیابی کرد و در تیم ها به اشتراک گذاشت و فرصت هایی برای افزایش فروش سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ یا رشد حساب ایجاد کرد.
ثانیاً ذخیره سازی داده ها به به حداقل رساندن سردرگمی و اشتباهات کمک می کند زیرا اطلاعات را می توان در زمان های خاص ردیابی کرد.به عنوان مثال، هنگامی که یک فروشنده فقط با یک سرنخ تماس می گیرد تا متوجه شود که سرنخ مورد علاقه نیست، اگر ردیابی شود، سایر اعضای تیم می دانند که با آن شخص تماس نگیرند تا اقدام به فروش کنند.در حالی که بدون ثبت داده ها، این احتمال وجود دارد که یکی دیگر از اعضای تیم فروش بتواند با سرنخ بی علاقه تماس بگیرد.
این نه تنها زمان را برای تیم فروش تلف می کند، بلکه برای کسب و کار نیز بد به نظر می رسد، زیرا رهبر باید توضیح دهد که قبلاً توسط شرکت با آنها تماس گرفته شده است.
وقتی تعداد اشتباهات در تجارت کاهش می یابد، شکایات مشتریان نیز کاهش می یابد.
مقرون به صرفه است
سیستمهای CRM با بهروزرسانی دادهها با فشار یک دکمه، به کسبوکارها کمک میکنند تا پول کمتری را صرف استراتژیهایی کنند که نتایج ضعیفی ایجاد میکنند.
به عنوان مثال، کمپین های بازاریابی یا فروش محصولات ضعیف.از آنجایی که CRM تماماً در مورد یادگیری بیشتر در مورد مشتریان یک کسب و کار است، فرصت بیشتری برای یادگیری در مورد انتظارات مشتری از یک تجارت و در نتیجه اینکه چه محصولات، تکنیک های بازاریابی و روش های ارتباطی بهترین کار را دارند، وجود دارد.سیستم های CRM به یک کسب و کار اجازه می دهد تا تاریخچه خرید، ارقام فروش و موفقیت محصولات یا خدماتی را که می فروشند بررسی کند و به کمپین های آتی امکان بهینه سازی بیشتری را می دهد.علاوه بر این، سیستمهای CRM نیز به بهبود سود کمک میکنند، زیرا کسبوکارها قضاوت بهتری در مورد بهترین فروش دارند.با به حداقل رساندن هزینه ها در مورد محصولات یا خدماتی که به خوبی کار نمی کنند، کسب و کارها فرصت هایی برای حاشیه سود بهتر به دست می آورند.
فرآیند فروش را ساده می کند
مدیریت ارتباط با مشتری برای کمک به فرآیند فروش از طریق ساده سازی کار می کند.وقتی فرآیند فروش ساده و بدون درز باشد، به حفظ همه افراد در تیم فروش در مسیر کمک میکند و به مشتریان گامهای روشنی برای خرید میدهد.
فرآیند فروش CRM
آیا مشکلات ارتباطی در شرکت شما بین تیم های فروش و مدیریت مشتری وجود دارد؟شاید مشتریان متوجه شده باشند که در صورت داشتن هر گونه مشکلی با خدمات شما، دانستن اینکه با چه کسی تماس بگیرند گیج کننده است؟مدیریت و اصلاح این مسائل اولین گام برای موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری است و کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که همه طرف های درگیر در چرخه فروش، فرآیند را درک می کنند.با یک فرآیند فروش واضح، رضایت مشتری بهبود می یابد که حتی می تواند بر سود تأثیر بگذارد!
کمک سی آر ام به سازمان
پیاده سازی یک سیستم CRM همچنین به سازماندهی داخلی یک تجارت کمک می کند.ما در مورد این صحبت کردهایم که چگونه آنها میتوانند به سادهسازی فرآیند فروش کمک کنند، و از این طریق به تیمهای داخل یک شرکت اجازه میدهد تا حجم کاری خود را به طور مؤثرتری ساختار دهند.از آنجایی که سیستمهای CRM همه دادهها را ردیابی میکنند، عملیاتهای روزانه سازماندهیتر میشوند، جلسات را میتوان از طریق یک سیستم CRM برنامهریزی کرد، وظایف را میتوان اولویتبندی کرد و تقویمها به تیمها کمک میکنند تا ضربالاجلها یا اهداف را دنبال کنند.بهره وری در سازمان از طریق بیرونی خواهد درخشید و مشتریان به زودی تحت تاثیر فرآیند فروش سازمان یافته و کارآمد قرار خواهند گرفت.
به ارتباطات داخلی کمک می کندهدف CRM بهبود فرآیندهای یک کسب و کار، از جمله ارتباطات داخلی و خارجی است.
در داخل، اگر تیم فروش درک روشنی از فرآیندها داشته باشد و تمام اطلاعات فروش در یک مکان ذخیره شود، احتمال اشتباه و سردرگمی را به حداقل سودآوری چیست و چرا اهمیت دارد؟ می رساند و ارتباطات تیم را بهبود می بخشد.بیایید به این موضوع فکر کنیم – اگر یک کسب و کار هتلداری بدون سیستم CRM کار می کرد و در عوض به قلم و کاغذ برای پیگیری رزروها متکی بود، یک تیم داخلی که در روزهای مختلف هفته کار می کرد ممکن است نتواند مهمانان جدید را پیگیری کند. رسیدن زودهنگام یا هر مورد نیاز خاص، زیرا احتمال اینکه یک تیم اطلاعات مکتوب شده را از دست بدهد، بیشتر است.با یک سیستم CRM، هر رزرو ثبت میشود تا تیم در نوبت از زمان دقیق ورود هر مهمان جدید و هر نیاز خاص مطلع شود.علاوه بر این، این فقط تیم فروش نیستند که می توانند از سیستم CRM بهره ببرند.هر تیمی در یک شرکت که نیاز به یافتن اطلاعاتی در مورد فروش، مشتری یا کمپین دارد، می تواند با استفاده از سیستم CRM جستجو کند.از آنجایی که اطلاعات در یک مکان ذخیره می شود، از co جلوگیری می کندnfusion در کل کسب و کار و صرفه جویی در زمان، زیرا تیم ها نیازی به منتظر ماندن تیم دیگری برای جستجوی اطلاعات مورد نیاز خود ندارند.
نتیجه
مدیریت ارتباط با مشتری صرفاً برای یافتن ایرادات در تجارت شما نیست.این در مورد درک این است که چگونه می توانید کسب و کار خود را برای همه افراد درگیر بهبود بخشید.پیاده سازی یک سیستم CRM برای بهبود فرآیندهای آنها و ایجاد شرکتی که نشان می دهد برای روابط با مشتری و همچنین ارتباطات داخلی خود ارزش قائل است، مهم است.در نهایت، سیستمهای CRM دادههای قابل ردیابی را ارائه میکنند که هر کسبوکاری میتواند از آن برای بهرهبرداری از کمپینهای آینده، ارتباطات بازاریابی و فرآیندهای فروش خود استفاده کند.
به دنبال پیاده سازی یک استراتژی CRM برای کسب و کار خود هستید؟
نواتل می تواند به یافتن یک فرآیند مدیریت ارتباط با مشتری که برای کسب و کار شما کار می کند کمک کند. همین امروز تماس بگیرید
دیدگاه شما