در راه اجرای یک کسب و کار ، یک شرکت یا سازمان در معرض چندین عامل و شرایط قرار می گیرد که تهدیدی برای عدم دستیابی به اهداف خود و همچنین بقای شرکت است. این شرایط و عوامل خطر ، ریسک تجاری نامیده می شوند .
مدیریت ریسک در سرمایه گذاری و تمام چیزهایی که باید درباره آن بدانید
سرمایهگذاری و کسب درآمد یک مسیر پر از چالش، موفقیت و شکست است. بنابراین اگر اهل تجارت هستید، باید خودتان را برای قدم گذاشتن در این مسیر آماده کنید. برای موفقیت در سرمایهگذاری باید به همان اندازه که به دانش تجارت نیاز دارید، جسارت ریسکپذیری هم داشته باشید. اما مرز موفقیت و شکست در مبحث ریسکپذیری بسیار باریک است و نتیجه نهایی با تصمیمگیریهای کوچک رقم میخورد. بنابراین مدیریت ریسک در سرمایه گذاری یک هنر است. هنری که شما را به سمت سودهای آنی هدایت میکند و تا حد ممکن از ضرر دور نگه میدارد. در این مطلب از مجله لندو قصد داریم که از ترفندهای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری صحبت کنیم تا هدفمندتر بتوانید سودتان را افزایش دهید.
آشنایی با انواع ریسک در سرمایهگذاری
طبق آنچه گفتیم، ریسک بخش جدانشدنی از سرمایهگذاری پربازده است. تفاوت یک سرمایهگذار حرفهای با یک معاملهگر ناآشنا به بازار سرمایه، در پذیرش و نحوه مدیریت ریسک در سرمایه گذاری مشخص میشود. حرفهایها با کمک ابزارها و ترفندهای به موقع، ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهند و آن را به سود تبدیل میکنند. برای آنکه بهعنوان یک معاملهگر بتوانید خطرهای یک معامله را مدیریت کنید، پیش از هر چیز باید با انواع ریسکهای مرسوم در سرمایه گذاری در بورس و دیگر بازارهای مالی سرمایهگذاری آشنا شوید. به همین منظور، در ادامه به سراغ معرفی ریسکهای سیستماتیک و غیر سیستماتیک رفتهایم.
ریسک سیستماتیک چیست؟
در بازارهای مالی به ریسکهایی سیستماتیک میگویند که نتیجه آن در کل نظام اقتصادی تأثیرگذار است. بنابراین در بازاری مثل بورس، همه سهامهای موجود مشمول ریسک سیستماتیک میشوند. به زبان سادهتر زمانی که با تورم، رکود اقتصادی در کشور، کم و زیاد شدن میزان بهره، اتفاقات غیرمنتظرهای مثل جنگ و… روبهرو هستیم، این اتفاقات روی کل نظام اقتصادی تأثیر دارند، بنابراین به آنها ریسکهای سیستماتیک میگویند. پس وقتی بحران اقتصادی بهوجود میآید با یک خطر سیستماتیک روبهرو هستیم و دیگر باید با نگاهی کلی آن مدیریت کنیم.
ریسک غیر سیستماتیک به چه معناست؟
ریسک غیر سیستماتیک، همانطور که از نامش پیداست، دیگر روی کل سیستم اقتصادی مؤثر نیست. این ریسکها مختص به یک شرکت یا سهام یک واحد صنعتی است. بنابراین فراگیر نیست و در مقیاس کوچکتر باید بررسی شود. گاهی به دلیل وضعیت بازار ممکن است سهام یک شرکت خاص افت کند و به قیمت پایینی برسد. در واقع وضعیت بازار فقط روی این سهام مؤثر بوده است و ربطی به سهام دیگر واحدها ندارد. مثلاً تغییر قیمت مواد اولیه کارخانههای تولید یا تغییر نرخ هزینه واردات یک کالای پرمصرف، نمونههایی از ریسکهای غیر سیستماتیک هستند.کسی که بازار را خوب بشناسد و از رشد دوباره سهام خاطر جمع باشد، در چنین مواقعی میتواند با بررسی درست موقعیت و با شناسایی بهترین زمان معامله در بورس به سراغ خرید سهام شرکت مورد نظر برود تا در روزهای آتی یک سود کلان بهدست آورد.
منظور از مدیریت ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
اصولاً سرمایهگذاری با ریسک همراه است و با موفقیت و شکست تعریف میشود. بنابراین کسی که اهل سرمایهگذاری باشد، خوب میداند که برای رسیدن به سودی بیشتر از رقبا باید بیشتر هم ریسک کند. در واقع در صورت عدم پذیرش ریسک، باید به سودهای ثابت بسنده کند و تنها در سرمایهگذاریهایی شرکت کند که حداقل سود ممکن را دارد. بنابراین ریسک در سرمایهگذاری به این معنی است که سرمایهگذار بپذیرد، با یک خرید و فروش ممکن است به سود کلان برسد، اما در عین حال احتمال شکست هم وجود دارد. وقتی صحبت از مدیریت ریسک در سرمایه گذاری میشود، منظورمان هدایت این ریسکها به سمت موفقیت و کاهش احتمال شکست است.
در نگاه کلیتر مدیریت ریسک در سرمایهگذاری در سه مرحله شناسایی ریسک، میزان تأثیر و برنامهریزی استراتژیک خلاصه میشود. برای این کار باید پیش از هر اقدامی ریسکهای پرسود و در عین حال قابل کنترل را بشناسیم و میزان ضرر احتمالی آن را بسنجیم. بعد از شناسایی و انتخاب بهترین موقعیتهای قابل کنترل، باید انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ اهمیت هر ریسک را هم بررسی کنیم . حالا لازم است که هر کدام از پیشنهادهای ریسکی را با توجه به احتمال موفقیت درجهبندی کنیم. در مرحله آخر باید به سراغ یک برنامه استراتژیک برویم تا بتوانیم میزان ریسک و در نتیجه احتمال شکست را کم کنیم. در واقع هرچه بهتر بتوانیم موقعیت را مدیریت کنیم و خیالمان از میزان بازدهی راحتتر باشد، پرجرئتتر میتوانیم به سراغ خرید و فروشهای پرسودی برویم که هر سرمایهگذاری خطر نزدیک شدن به آن را به جان نمیخرد.
استراتژیهای کلی برای مدیریت ریسک
یکی از مهمترین مراحل مدیریت ریسک سرمایه گذاری در فرابورس ، بورس یا دیگر تجارتها، تعیین استراتژی است. در این مرحله بعد از ارزیابی کامل شرایط، به ترفندهایی نیاز داریم که بتوانیم میزان زیان را در معامله کمتر و آنها را به سمت سود هدایت کنیم. معاملهگرهای حرفهای، استراتژی خود را بر اساس چند اصول کلی طراحی میکنند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
پذیرش ریسک سیستماتیک
بسیاری از مواقع ریسک به صورت سیستماتیک است. یعنی در خرید و فروش انواع بازارهای مالی تأثیر میگذارد. در واقع به دلیل رکود اقتصادی ناشی از یک اتفاق در کل کشور یا جهان، همه سرمایهگذاریهای مختلف مثل سهام، اوراق بهادار و… با ریسک در معاملات روبهرو هستند. در چنین مواقعی برای تمرکز بهتر و برنامهریزی هدفمندتر، یک معاملهگر حرفهای باید شرایط را بپذیرد و خود را برای عواقب ریسک تجارت آماده کند. این آمادگی دید افراد را بیشتر میکند تا تصمیمهای کاربردیتر بگیرند.
امنیت بیشتر با انتقال ضررهای احتمالی
یکی از نکاتی که برای تنظیم استراتژی در مدیریت ریسک سرمایهگذاری باید در نظر بگیریم، اقداماتی است که با انجام آنها میتوان بخشی از عواقب ریسک را به دیگران واگذار کرد. در واقع گاهی با بستن یک قرارداد شما بخشی از ریسک را به مجموعه دیگری انتقال میدهید؛ در نتیجه در صورت شکست، ضرر کمتری متحمل میشوید. بهعنوان مثال گاهی استفاده از انواع وام یا بیمه میتواند تاحدی در ضرر جبران و مدیریت ریسک به ما کمک کند.
کم کردن ضررهای احتمالی
هر روشی که بتواند زیان را به حداقل برساند، یک ترفند استراتژیک محسوب میشود. اهمیت استراتژی کاهش ضرر، تنها در سرمایهگذاریهای انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ کلان یا خرید و فروش سهام خودش را نشان نمیدهد؛ بلکه در سرمایهگذاریهای کوچک زندگی هم نقش مؤثری دارد. حتی دریافت وام هم نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود. در واقع شما ممکن است برای خرید یک ملک، کالای مورد نیازتان یا حتی طلا، بودجه کمی داشته باشید. اگر بخواهید منتظر جمع شدن پولتان بمانید، بدون شک با توجه به تورم موجود در بازار، ضرر بزرگی پرداخت خواهید کرد. چون قیمت آن ملک، کالا یا هر گرم طلا بعد از گذشت مدت زمانی بالا میرود و باید همان انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ کالای قبلی را با قیمتی جدید و گرانتر بخرید. درحالیکه با دریافت به موقع وام، میتوانید در زمان مناسب خرید کنید و پول اضافه پرداخت نکنید.
در مقیاس کوچکتر میتوان وامهای مخصوص خرید کالا را مثال زد. در واقع اگر برای خرید یک کالا به دنبال دریافت وام هستید، اما باید زمان زیادی را صرف پیدا کردن ضامن و فراهم کردن چک ضمانت صرف کنید تا بتوانید این وام را بگیرید، در چنین حالتی احتمال ضرر در خرید کالا بالاست. چون ممکن است به دلیل وقفه افتاده بین زمان درخواست تا زمان دریافت وام، قیمت کالای مورد نظر افزایش پیدا کند و مجبور شوید هزینه بیشتری را پرداخت کنید. برای جلوگیری از چنین ضررهایی شما به یک وام با سفته بدون ضامن و چک نیاز دارید تا در زمان کوتاهی، پیش از افزایش قیمت کالا بتوانید آن را دریافت کنید. بنابراین با انتخاب یک وام مناسب میتوانید مدیریت ریسک در سرمایه گذاری کوچکی مثل خرید کالا را هم به خوبی عهدهدار شوید.
روشهای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری
با توجه به نگاه کلی که باید در استراتژی داشته باشیم، میخواهیم به سراغ چگونگی مدیریت ریسک در بازارهای مالی مهمی مثل سهام برویم و از روشهای اصلی برای کنترل ریسک در بورس بگوییم. برای همین پیش از هرچیز به سراغ محاسبه حد ضرر میرویم تا بتوانیم یک خط قرمز برای معاملات سهام ایجاد کنیم. با کمک این حد میتوانید ریسک خرید و فروش سهام را کنترل کنید. در واقع اگر قیمت سهام از عدد حد ضرر هم کمتر شود، برای کاهش ریسک باید زودتر به فکر فروش آن باشید.
کار دیگری که لازم است انجام دهید، ایجاد چند سبد سرمایهگذاری است. این سبدهای سرمایهگذاری باید تا حد ممکن ریسک غیر سیستماتیک کمی داشته و از سهام چند صنعت مختلف تشکیل شده باشند. حتی لازم است که به سراغ صندوقهای درآمد ثابت یا سرمایهگذاریهای مرتبط با طلا هم بروید تا پشتوانهای برای کنترل ضررهای احتمالی ناشی از خرید و فروش دیگر سهامها در بورس داشته باشید. در واقع داشتن سبدهای متنوع باعث ایجاد تعادل میشود. یعنی ممکن است که یک سهام دچار افت ارزش شود، اما بالا رفتن قیمت سهام دیگر، این زیان را جبران میکند. همچنین سرمایهگذاری در صندوقهای بدون ریسک و درآمد ثابت، با یک سود همیشگی همراه است. این سود پشتوانه خوبی برای جبران ضررهای ناشی از ریسکپذیری محسوب میشود.
بهعنوان توصیه آخر برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری، پیشنهاد میکنیم زمانی به سراغ خرید و فروش در بورس بروید که این بازار رونق بالایی دارد و سهامها رشد صعودی پیدا کردهاند. در دورههایی که بورس روند صعودی دارد، بیشتر سهامها سودآوری بالایی دارند و کنترل ریسک معاملات به دلیل کاهش احتمال زیان بسیار راحتتر است.
بیشتر بدانید تا حرفهایتر باشید
دنیای تجارت هر روز شما را با چالش جدیدی روبهرو میکند تا به سراغ روشهای تازه سودآوری بروید و تنها به روشهای قبلی در کسب درآمد بسنده نکنید. برای رقابت در بازارهای کلان مالی و قدرت بیشتر در مدیریت ریسک در سرمایه گذاری، باید تا حد ممکن در مورد ابزارهای تجارت اطلاعات بهروزی داشته باشید. یادتان باشد که هرچه بیشتر بدانید، قدرت بالایی در کنترل ریسک خواهید داشت، سود بیشتری بهدست میآروید و در نتیجه مثل یک معاملهگر حرفهای رفتار میکنید. مجله لندو میتواند در مورد انواع بازارهای مالی و روشهای سرمایهگذاری اطلاعات خوبی در اختیارتان قرار دهد تا با دانش بیشتر وارد دنیای تجارت شوید. لندو یک سامانه مالی است که با وارد شدن به صفحه خرید قسطی میتوان برای تهیه انواع کالا و خدمات به صورت آنلاین از آن وام دریافت کرد. این وام بدون چک و ضامن و تنها با ارائه سفته داده میشود و سقف آن ۲۰ میلیون تومان است.
سوالات متداول
۱ـ مدیریت ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
توانایی کنترل ریسک و کاهش زیان، یک معامله را به سمت موفقیت هدایت میکند و از درصد شکست آن کم میکند. به مجموعه مراحلی که برای رسیدن به این هدف برنامهریزی میشود، مدیریت ریسک در سرمایه گذاری گفته میشود.
۲ـ تفاوت ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک در چیست؟
ریسک سیستماتیک ناشی از یک اتفاق در سطح گسترده کشور یا جهان است که تمام سرمایهگذاران یک بازار مالی با آن روبهرو میشوند. اما ریسک غیر سیستماتیک مختص یک سهام و صنعت خاص است. بنابراین ناشی از یک بحران کلی در نظام انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ اقتصادی نیست.
۳ـ حد ضرر چه تأثیری در مدیریت ریسک دارد؟
حد ضرر خط قرمز معاملات را مشخص میکند. به این صورت که اگر قیمت یک سهام از عدد حد ضرر کمتر شد، معاملهگر باید برای فروش آن اقدام کند.
ریسک تجاری : تعریف ، انواع ، اهمیت و به حداقل رساندن ریسک تجاری
ریسک تجاری چیست ؟ ریسک تجارت می تواند در هر کجا و در هر زمان رخ دهد. خطای مدیران بزرگ و ناکارآمدی کارکنان همیشه عامل شکست یک کسب و کار نیست . انواع مختلفی از ریسک های تجاری وجود دارد. قبل از آماده شدن برای طراحی هر برنامه ای به منظور اجرا، باید انواع ریسک تجاری را بدانید، زیرا هر ریسک باید به نحوی خاصی مورد استفاده قرار گیرد.
آنچه در این مقاله ریسک تجاری خواهید خواند :
ریسک تجاری چیست؟
درک اهمیت دانستن ریسک کسب و کار
انواع ریسک تجاری
شناسایی ریسک تجاری
به حداقل رساندن ریسک تجاری
ریسک تجاری
به عبارت ساده، ریسک تجاری می تواند به عنوان ریسک ها ، تهدیدات ، و عدم اطمینان در ارتباط با یک کسب و کار باشد که ممکن است در دستیابی به اهداف مالی مانع ایجاد کند .
در این مقاله مدیریتی ما جزئیات پنهان ریسک تجاری را برطرف خواهیم کرد . و اطلاعات شما را در مورد آن ها به روزرسانی می کنیم . بنابراین می توانید استراتژی کسب و کار بدون ریسک را برای کسب سود مورد انتظار خود را ایجاد کنید.
ابتدا ، باید بدانیک که ریسک تجاری چیست ؟
ریسک تجاری چیست؟
هنگامی که به تعریف ریسک کسب و کار می رسیم ، اجازه دهید از شما بپرسم شما چه فکر می کنید؟
شما باید به عوامل فاحشی فکر کنید که می تواند باعث خسارت برای کسب و کار تان شود. – و بله درست است بگذارید جزئیات بیشتری را درک کنیم .
در راه اجرای یک کسب و کار ، یک شرکت یا سازمان در معرض چندین عامل و شرایط قرار می گیرد که تهدیدی برای عدم دستیابی به اهداف خود و همچنین بقای شرکت است.
این شرایط و عوامل خطر ، ریسک تجاری نامیده می شوند .
ریسک تجارت می تواند در هر کجا و در هر زمان رخ دهد. خطای مدیران بزرگ و ناکارآمدی کارکنان همیشه عامل شکست یک کسب و کار نیست . به طور مشابه، ریسک کسب و کار نیز می تواند هم از فعالیت داخلی یک سازمان و هم نیروهای خارجی باشد.
هر گونه اقدام در زندگی با برخی از خطرها همراه است. نبایستی از این خطرات فرار کرد. همانطور که در مورد کسب و کار هم این مطلب صادق است.
یک کسب و کار قابل اعتماد با چالش های متعددی در طول عمر خود مواجه می شود. تمرکز اصلی سازمان ها باید تشخیص ریسک ، اجتناب از خطرات – در صورت امکان – ایجاد یک برنامه کارآمد برای مقابله با خطرات و یک طرح مدیریت ریسک در محل باشد.
[vc_row][vc_column][vc_cta h2=”مقالات پیشنهادی” txt_align=”justify” style=”3d” color=”mulled-wine”]
تفاوت بازاریابی استراتژیک و مدیریت استراتژیک
درک اهمیت دانستن ریسک کسب و کار
درک اهمیت دانستن ریسک کسب و کار
بسیاری از مردم آرزو می کردند که آنها رئیس باشند با این حال، تعداد اندک تصمیم می گیرند که مسیر ایجاد یک کسب و کار را دنبال کنند. چرا اینطور است؟
این عمدتا به دلیل عوامل خطر مرتبط با اجرای یک کسب و کار است.
هر جنبه ای از کسب و کار موجب ریسک می شود، اما این بدان معنا نیست که سایر کسب و کارهای رشد یافته در دنیای ما وجود ندارد.
ریسک کسب و کار از عملکرد کلی یک شرکت حاصل می شود. این خطرات نهادهای تجاری را در موقعیتی قرار می دهند که در آن قادر به بازگشت کافی سرمایه به سرمایه گذاران و ذینفعان نیستند.
یک دلیل برای توسعه چنین شرایطی ممکن است تصمیمی انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ اشتباه در بخشی از مدیران ارشد یک شرکت باشد. با این حال، این امر می تواند به دلیل تغییرات در قوانین مالی یک کشور باشد.
برخی از عواملی که می توانند موقعیت های خطرناکی را برای کسب و کار ایجاد کنند عبارتند از:
عواملي كه ممكن است سبب موقعیت های ريسك تجارت شوند
تغییر در تقاضا برای کالاها یا ترجیحات مصرف کننده
ورود یک رقیب قوی در بازار
تغییر هزینه ساخت کالا
تغییرات در مقررات دولتی
شرایط اقتصادی یک کشور
تغییرات در نرخ ارز
بنابراین، هنگامی که از عواملی که می تواند علت ریسک کسب و کار باشد، آگاهی داشته باشید، درک بهتری از انواع ریسک تجاری در صاحبان کسب و کار بوجود می آید .
[vc_row][vc_column][vc_cta h2=”مقالات پیشنهادی” txt_align=”justify” style=”3d” color=”mulled-wine”]
ماتریس آنسوف – ماتریس سهم رشد آنسوف
انواع ریسک تجاری
انواع ریسک تجاری
انواع مختلفی از ریسک های تجاری وجود دارد. قبل از آماده شدن برای طراحی هر برنامه ای به منظور اجرا، باید انواع ریسک تجاری را بدانید، زیرا هر ریسک باید به نحوی خاصی مورد استفاده قرار گیرد.
# 1 ریسک فیزیکی
ریسک های فیزیکی به تمام خطراتی اشاره دارد که تهدیدی برای اموال کسب و کار، دارایی های مادی و منابع انسانی مانند آتش سوزی، سرقت، آسیب ها و خطر برای کارکنان می باشد. این نوع ریسک به هزینه تعمیر یا جایگزینی منجر خواهد شد.
همچنین ممکن است برخی از موارد به هزینه های قانونی منجر شود.
# 2 ریسک استراتژیک
هر کسب و کار برای رسیدن به اهداف خود با ایجاد استراتژی های خاص، به حیات خود ادامه می دهد. خطرات استراتژیک زمانی رخ می دهد که استراتژی ها یا مدل کسب و کار شرکت دیگر کار نمی کند. در عوض ، این شرکت را در جهت از دست دادن و ریسک بیشتر می برد.
استراتژی ها ممکن است ارزش خود را به عنوان یک نتیجه از عوامل مختلف از دست بدهند. نکته اصلی در چنین مواردی این است که تشخیص دهید که مدل کسب و کار گذشته دیگر سود مورد نظر را ایجاد نمی کند و نیاز به استراتژی های دقیق تر وجود دارد.
[vc_row][vc_column][vc_cta h2=”مقالات پیشنهادی” txt_align=”justify” style=”3d” color=”mulled-wine”]
بازاریابی تجاری انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ / ترید مارکتینگ
# 3 ریسک پذیرش
بعضی از کسب و کارها در بخش هایی هستند که با قوانین و مقررات بسیار مدیریت می شوند. این صنایع با ریسک پذیری قوی مواجه هستند. صنعت سیگار یک مثال از این قضیه است؛ تولیدکنندگان سیگار مجوز فروش مستقیم به مصرف کنندگان ندارند. آنها ابتدا باید آن را به عمده فروشان یا خرده فروشان بفروشند.
هنگامی که قوانین و مقرراتی که توسط دولت یا هر سازمان دیگری به رسمیت شناخته می شود، پیروی نمی شود، گفته می شود که این شرکت غیر سازگار است. عدم انطباق ممکن است ناشی از جهل یا عدم درک قوانین باشد. این می تواند منجر به پیگرد قانونی، جریمه و صدمه به شهرت شود.
# 4 ریسک انسانی
ریسک انسانی زمانی اتفاق می افتد که کارکنان و یا فعالیت های آنها تهدیدی برای شرکت می شود. یک شرکت با موفقیت کار سختی را با کارکنان خود انجام داشته است . همان کارکنان همچنین ممکن است که شرکت را در جهت اشتباه به شرط آن که غیرقابل انطباق یا بی کفایت باشند، هدایت کند.
علاوه بر این، فقط رفتار آنها در محل کار نیست که می تواند بر کسب و کار تاثیر بگذارد. سوء رفتار در خارج از ساعت اداری و غیر کاری نیز می تواند تهدیدی برای این شرکت باشد.
یک مثال از این نوع ریسک ، دخالت کارمند در سوء استفاده یا فروش غیرقانونی کالای شرکت است. همچنین اختلاس و تقلب، اشکال دیگری از خطرات انسانی است که شرکت باید از خود در برابر این نوع ریسک محافظت کند.
# 5 ریسک فناوری
در دنیای امروز تکنولوژی نقش مهمی انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ ایفا می کند. کسب و کارها نیز وابسته به فناوری های پیچیده هستند. بنابراین ناکامی های تکنولوژی که منجر به ناتوانی در اجرای کسب و کار می شود، می تواند به عنوان خطرات فناوری شناخته شود.
این نوع ریسک به شکل های مختلف می آیند. یکی از اشکال اساسی ریسک تکنولوژی یک قطعی برق است. این می تواند سخت افزار و نرم افزار با ارزش را بی فایده نماید.
اشکال دیگر تهدید تکنولوژیکی یک حمله سایبری، نقض داده های محرمانه، آلودگی بدافزار در سیستم، خرابی نرم افزار و از بین رفتن اطلاعات است.
# 6 ریسک مالی
یکی از رایج ترین انواع ریسک ، خطر مالی است. یک شرکت ممکن است به دلایل مختلف با عوامل مالی داخلی و خارجی مواجه شود. عوامل داخلی می توانند از عدم پرداخت مشتریان یا برنامه ریزی ضعیف مالی باشد.
برخی از عوامل خارجی که می توانند خطرات مالی را ایجاد کنند تغییر در مقررات دولتی است. تغییر نرخ ارز و نوسانات بازار مالی نیز از آن جمله اند.
خطرات مالی باید در همه موارد به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. این نوع ریسک نه تنها باعث آسیب رساندن به سود شما می شود، بلکه می تواند شرکت شما را از بازار کسب و کار بیرون بکشد.
علاوه بر این، برخی از انواع دیگر خطرات وجود دارد، و شما باید درک درستی از آنها داشته باشید.
[vc_row][vc_column][vc_cta h2=”مقالات پیشنهادی” txt_align=”justify” style=”3d” color=”mulled-wine”]
روش های اندازه گیری ریسک
برای فردی که قصد سرمایهگذاری در هر نوع سرمایهگذاری و در هر نوع بازاری دارد اولین قدم مطمئن میتواند آشنایی با ریسک باشد. وقتی ریسک را بشناسید راحتتر و با استرس هرچه کمتر میتوانید به مدیریت و سودگیری سرمایه خود مشغول شوید اما در صورتی که کورکورانه و بدون آگاهی وارد این مسیر شوید متاسفانه باید بگویم احتمال اینکه مشمول زیان شوید کم نیست. این مقاله را برای آگاهی دادن به شما درباره اندازه گیری ریسک تهیه کردهایم، امیدواریم از آن نهایت بهره را ببرید.
فهرست عناوین مقاله:
ریسک چیست؟
ریسک تعاریف ساده تا پیچیده زیادی دارد، به طور خلاصه به احتمال اینکه چقدر نتیجه یک عمل میتواند زیانبار باشد ریسک گفته میشود. از سلامتی گرفته تا معاملات مالی کسر نسبت نتایج زیانبار به کل نتایج ریسک نامیده میشود، البته ریسک در تعریفی دیگر میتواند به دست آمدن سود کمتر از آن سودی باشد که انتظارش را داشتید. از دیدگاهی تخصصیتر ریسک انحراف معیار نرخ بازدهی است. اگر به خصوص درباره عوامل ریسک سرمایهگذاری صحبت کنیم میتوان به نوسانات اقتصادی اشاره کرد که باعث تغییر در قیمت سهامها، ارزش محصولات، نرخ ارز و نرخ بهره و غیره میشود. در ادامه با انواع روش اندازه گیری کردن ریسک آشنا خواهید شد.
انواع اندازه گیری ریسک
ریسک سیستمی و غیرسیستمی
در یک دستهبندی کلی و ابتدایی باید تعیین کنیم ریسک جز ریسک سیستمی یا ریسک غیر سیستمی است. ریسک سیستمی قابل دستکاری نیست اما ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد. ریسک سیستمی ناشی از تحولات گسترده بازار و اقتصاد کشور است و هر چقدر یک کشور از نظر اوضاع سیاسی متغییرتر باشد بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرد و ریسک افراد آن جامعه برای سرمایهگذاری بیشتر است. ریسک غیرسیستمی زیرمجموعه سازمانهای خاص است و قابلیت تغییر بیشتری دارد. نظریهای با عنوان پرتفولیو وجود دارد که به وسیله آن ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد.
ریسک بازار
وقتی به طور غیرمنتظره قیمت محصولات یا نرخها تغییر میکنند این ریسک به طور مطلق (سنجیده با پول) یا به طور نسبی به شاخص معین ایجاد میشود. در اندازه گیری ریسک نسبی بر اساس انحراف از شاخص اعمال صورت میگیرد. این ریسک دارای زیرمجموعههای کوچکتری هم میشود مثل:
ریسک کالا: ریسک سرمایهگذاری درباره محصولاتی مثل محصول کشاورزی یا فلزات ساختمانی و… .
ریسک ارزی: مربوط به مسائل خارجی موثر روی آن.
ریسک اوراق بهاداری که دارای درآمد ثابت هستند. مانند ابزار حساس به نرخ بهره.
ریسک سهام: به بازار سهام ربط دارد.
ریسک اعتباری
این ریسک در صورتی است که شرایط یکی از طرفین قرارداد جوری دستخوش تغییرات میشود که نمیتواند به تعهدات ذکر شده در مفاد قرارداد عمل کند. معمولا در قراردادهایی مثل وام، اوراق مشتقه که عرضهکننده نتواند مبلغ را به سهامدار بازگرداند و اوراق قرضه بیشتر شاهد این ریسک هستیم.
ریسک نقدینگی
در بعضی از انواع سرمایهگذاری مثل اوراق مشتقه توان نقدینگی بالا یک مزیت محسوب میشود اما همیشه ممکن است بنا بر عرضه و تقاضا و حتی به دلیل وجود همین اوراق مشتقه اوضاع بازار به طور ناگهانی تغییر کند و محل سرمایهگذاری قادر نباشد مبلغ را به سهامدار تحویل دهد پس مجبور میشود برای نقدینگی خود محصولاتش را پایینتر از قیمت اصلی به بازار بفروشد.
ریسک عملیاتی
همان طور که از اسم متوجه شدید این ریسک شامل خطایی است که افراد یا سیستمهای ناسالم یا یک سری عملکردهای داخل سازمانی اشتباه ناشی میشود. برای اندازه گیری ریسک باید سازمانها و قیمتگذاری ها، پرداخت مبالغ و تسویه حسابها همگی به دقت بررسی شوند. باید دید که این شرکتهای سرمایهگذاری از چه سیستمی استفاده میکنند و اعتبار آن و تمامی فاکتورهای عملکردی دیگر برای اندازه گیری کردن ریسک بازنگری شوند.
ریسک نرخ بهره
خیلی رویداد رایجی است و هنگام تغییرات خیلی شدید نرخ بهره ایجاد میشود. این ریسک بر جنبههای مختلف بازار تاثیر میگذارد.
ریسک تورم در اندازه گیری ریسک
علت این ریسک نوسانات قیمت است. فرض کنید شما سهمی خریداری کردهاید که انتظار دارید ۳۰ درصد به شما سود برساند و نرخ تورم ۸ درصد است، اگر این نرخ به ۲۰ درصد افزایش پیدا کند ممکن است سود مدنظر شما دیگر ارزشی برای ادامه سرمایهگذاری نداشته باشد.
ریسک مالی
مربوط به میزان بدهی شرکتهای عرضهکننده است، وقتی شرکتی بدهی بالایی داشته باشد ریسک آن بیشتر و احتمال ورشکستگی آن بیشتر است. پس قبل از سرمایهگذاری در هر شرکتی به طور کامل درباره آن تحقیق کنید.
روشهای اندازه گیری ریسک
برای اندازه گیری کردن ریسک از شاخص و فرمولهای خاص استفاده میشود. برخی از انواع شاخص عبارتند از: شاخص بتا، نیم انحراف معیار، انحراف معیار، نیم واریانس، واریانس، متوسط قدرمطلق انحرافات و ارزش در معرض خطر. دو روش اندازه گیری داریم که یکی قدیمی و دیگری جدیدتر است. انحراف معیار: اندازه گیری کردن ریسک کل یک دارایی با یک پرتفوی یا سبد سهام است و طبق این فرمول محاسبه میشود:
برای حساب کردن انحراف معیار به منظور اندازه گیری ریسک از بازدهها استفاده میشود.
شاخص بتا: روش اندازهگیری ریسک سیستمی در اوراق بهادار است. این ریسک را مثل سایر ریسکهای سیستمی با متنوعسازی میتوان اندکی کاهش داد. معمولا شاخص بتا غیرسیستمی/ بازار مساوی یک است و مقادیر بالاتر از ۱ نشاندهنده ریسک بسیار بالا و در صورت موفقیت سود بالا است. متقابلا شاخص بتا کمتر از ۱ ریسک کمتری دارند و متعاقبا در صورت موفقیت و ضرر نکردن سود کمتری دارند.
روش قدیمی اندازه گیری ریسک
شامل معیارهای آنالیز گپ، تحلیل سناریو، اندازه گیری ریسک مشتقه و آنالیز دیرش است.
- آنالیز گپ: این روش ساده است اما تنها روی تغییرات نرخ تمرکز دارد و مناسب نوسانات بازار مدرن نیست. در این روش در یک بازه زمانی مشخص میزان نرخ درآمد به نرخ بهره پیشبینی میشود، همین دارا بودن افق زمانی یک عامل محدود کننده است و به قیمت واقعی دارایی و بدهی توجه نمیشود.
- تحلیل سناریو: همان طور که از اسم پیداست در این روش انواع سناریو فرض شده و بر طبق هر یک ریسک محاسبه میگردد. متاسفانه صحت این پیشبینیها تایید شده نیست و محاسبات به نسبت زمانی که این روش کاربرد داشته است به شدت پیچیدهتر شدهاند.
- ریسک اوراق مشتقه:
کاربرد اوراق مشتقه و همچنین دلیل بهوجود آمدن آنها کاهش ریسک سرمایهگذاری در شرکتهایی با ریسک بالای سهام است اما همچنان برای تغییرات کوچک مناسب هستند و تغییرات بزرگ را نمیتوانند پوشش دهند. شاخصهای اندازه گیری کردن ریسک این اوراق شامل:
- پارامتر دلتا: تغییراتی که به ازای تغییر در اوراق اصلی نسبت به قیمت اوراق مشتقه بهوجود بیاید.
- پارامتر گاما: تغییر در پارامتر دلتا به ازای تغییری که در اوراق اصلی بهوجود بیاید.
- پارامتر رو: تغییراتی که به ازای تغییر در نرخ بهره در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر وگا: تغییراتی که به ازای تغییر در حجم در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر تتا: شاخص اندازه گیری ریسک که به ازای تغییر به ازای زمان در قیمت مشتقه ایجاد شود.
۴. آنالیز دیرش
شاخصی بسیار بهتر از آنالیز گپ است. بنا بر میانگین مقدار نقدینگی حساب میشود و به ارزش خالص دارایی تمرکز دارد. همچنان این روش هم امروزه نمیتواند کاربردی داشته باشد زیرا محاسبات پیچیدهتر شدهاند.
روشهای جدید اندازه گیری ریسک:
- تئوری پورتفولیو (نظریه سبد سهام مدرن): نوع سرمایهگذاری به اسم تخصیص دارایی تاکتیکی در این تئوری استفاده میشود و با آن در سهام، اوراق بدهی و پول نقد سرمایهگذاری میکنند تا ریسک کاهش پیدا کرده و به تعادل بیشتری برسد واژهی پرتفوری به معنی سبد سرمایهگذاری است و گزینههای پیش پای خریدار میگذارد که هم بتواند سود خود را دریافت کند و هم ریسک کمتری برایش به ارمغان بیاورد.
در اصل مجموعهای از گزینهها به نحو خاص پیش روی خریدار قرار میگیرد و بیشتر تمایل و علاقه آنها نیز برای انتخاب تا حدی مشخص است این گونه اندازه گیری کردن ریسک صورت میگیرد و بازار تجزیه و تحلیل میشود. البته این روش پیچیدهتر از توضیحات فوق است. طبق آخرین تحقیقات نشان میدهد اگر تنوع سبد خرید بالاتر از ۱۶ باشد و انواع اوراق بهادار در آن موجود باشد ریسک غیرسیستمی به حد ریسک سیستمی میرسد.
- ارزش در معرض ریسک (سرمایه در معرض خطر): کاربرد آن در اندازه گیری ریسک داراییهای مالی است مثل سهام و کالا و… . برای توزیع نرخ بازدهی از آن استفاده میشود و به کل برای اندازه گیری امروزه کاربرد گستردهای دارد. ۲ روش محاسبه دارد: روش پارامتری و غیرپارامتری.
A. روش پارامتری برای اندازه گیری فرضیاتی دارد مثل توزیع نرمال داشتن بازده دارایی و خطی بودن رابطه بین ریسک بازار و ارزش دارایی. و با این فرمول قابل اندازه گیری است: Var=M.ZaQT80.5
VAR= ارزش در معرض ریسک، M= ارزش بازار دارایی، a = سطح اطمینان، Q = انحراف معیار، T= طول دوره زمانی محاسبه بازده
این شاخص بسیار مناسبی برای پیشبینی سرمایهگذار است چون حتی در صورت ضرر، از پیش آماده جبران خسارتها و عمل به تعهدات خود در قراداد خواهد بود این معیاری الزامی برای استفاده در بانکها برای تعیین کفایت سرمایه است.
B. روش غیرپارامتری: سادهترین روش غیرپارامتری روش تاریخی است. این روش فرض میکند رفتار بازدهی و سود مالی همانند رفتار گذشته آنها است و دقیقا احتمال بازده جدید تابع پارامترهای پیشین است پس از تئوری پرتفوی اقدام به محاسبه میکند و ریسک را اندازه میگیرد.
فرمول روش پارامتری در این روش هم استفاده میشود با این تفاوت که انحراف معیارش با روش تاریخی حساب خواهد شد. به ترتیب محاسبه دارای این مراحل است: مشخص کردن دارایی مالی پایه، عواملی که بر دارایی مالی اثر دارند همانند نرخ بهره و نرخ ارز، سپس در صورتی که تنها یک دارایی در میان باشد سهام مورد نظر بر پایه دادههای تاریخی باید حساب شوند و دوره محاسبه بازده به طور دقیق تعیین میگردد.
حال اگر تنها یک دارایی در میان نباشد و جمعی از داراییها باشند باید تاریخچه تاریخی که مورد استفاده پرتفوی است به روزرسانی شود. مشکل این روش داشتن فرض یکسان به گذشته و آینده است که خیلی نمیتوان روی آن حساب کرد. یکی دیگر از روشهای غیرپارامتریک اندازه گیری کردن ریسک روش مونت کارلو است، در این روش نیازی به فرض کردن اینکه توزیع بازده نرمال است نداریم و برای ابزارهایی با تابع غیر خطی کاربرد دارد. مونت کارلو به جای بهرهگیری از تاریخ از نمونههای تصادفی و شبیهسازی شده بسیاری که از توسط انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ رایانه ساخته شدهاند، استفاده میکند.
مراحل این روش به این ترتیب هستند: تعیین کردن تمام فرآیندهای احتمالی و پارامترهای موثر در متغییرهای مالی، شبیهسازی کردن قیمت برای تمامی متغییرها، تکرار مراحل قبلی به اندازهای که شبکه توزیع پرتفوری ساخته شود، محاسبه ارزش در معرض ریسک با فرمول خاص.
شاخصها و پارامترهایی که اشاره کردیم چه مواردی هستند؟برای اندازه گیری ریسک بنا بر استفاده رایج در سازمانها برای استفاده غیرمالی معمولا یکی از این موارد هستند:
EaR (مالیات در معرض ریسک است): حداکثر کاهش مالیاتی که در مقایسه با هدف از پیش تعیین شده با واسطه تاثیر اندازه گیری کردن ریسک بازار در یک بازه مشخص و سطح اطمینان خاص اندازه گیری میشود.
EPSAR (سود هر سهم در معرض ریسک است): در صورتی که مبنای مورد استفاده مبنی بر سود و سهم باشد سود هر سهم از روش محاسبه با بیشترین مقدار کاهش EPS نسبت به EPS هدف و تاثیر ریسک بازار به جریان مالیات اندازه گیری میشود.
CFAR (به جریان نقد در معرض ریسک گفته میشود): بیشترین مقدار کاهش جریانهای نقدی خاص نسبت به هدف از پیش تعیین شده با واسطه ریسک بازار است که در دوره مشخص با سطح اطمینان خاص برای اندازه گیری کردن ریسک استفاده میشود.
سخن پایانی
شاید در ابتدا مطالب فوق پیچیده به نظر برسند و واقعا هم همین طور است اما نیازی نیست به تمامی مسائل ریاضی آن مسلط شوید، اگر هرکدام از مفاهیم را جداگانه مطالعه کنید و درباره آنها اطلاعات به دست بیاورید به شما دیدگاهی خواهد داد که روی تصمیمگیری شما تاثیر مثبت میگذارد و کمتر در معرض ریسک و ضرر قرار خوهید گرفت. قبل از سرمایهگذاری درباره عرضه کننده تحقیق کنید و در صورتی که دارای بدهی زیادی است یا در بازاری فعالیت میکند که تورم شدید سرمایه شما را تهدید میکند بهتر است درباره آن تجدید نظر کنید و یا با خرید اوراق مشتقه از ریسک سرمایهگذاری خود بکاهید.
سوالات متداول اندازه گیری ریسک
مراحل مدیریت ریسک چیست؟
اولین مرحله از مدیریت ریسک در بازار ارزهای دیجیتال، مشخص کردن هدف است. در مرحله بعد باید ریسک و خطر شناسایی شود. سپس با ارزیابی ریسک باید مشخص شود که معامله گر قصد دارد به ریسک چه واکنشی نشان دهد. در آخر نیز باید بر تمامی مراحل قبلی نظارت شود.
مزیت استفاده از مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک باعث میشود که معامله گر در هنگام نوسانات شدید یا اتفاقات و حوادث بازار مالی واکنش هیجانی نداشته باشد و تصمیمگیریهای درستی داشته باشد. گاهی اوقات در زمان بروز خطرات یا اشتباه بودن پیش بینی، ممکن است معاملهگر نتواند از استراتژی درست کمک بگیرد. برای حل این مشکل میتوان از مدیریت ریسک استفاده کرد.
ریسک بازاری چیست؟
با کمک ریسک بازاری معامله گر قادر است به گونهای برنامهریزی کند که در تمامی معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال یک حد ضرر مشخص کند. بنابراین نه تنها با انجام معاملات جایگاه قبلی خود را از دست نخواهد داد، بلکه به جایگاه بالاتری جابجا میشود.
مهم ترین اقدام برای بررسی میزان ریسک چیست؟
برای بررسی میزان ریسک و خطا تمامی اخبار و اطلاعات روز مربوط به ارزهای دیجیتال را مورد بررسی قرار دهید. همین طور مشخص کردن سقف و کف قیمتی نیز به معاملهگران کمک میکند که میزان ریسک را بهتر بررسی کنند.
تاثیر مدیریت ریسک بر رشد سازمان
در تمامی پروژه و کسب و کارهای کوچک و بزرگ چه در زمان راهاندازی و چه در طول انجام پروژه مخاطرات و مطالباتی با عنوان کلی ریسک وجود دارد. حتی در کوچکترین تصمیمات در طول روزمرگی نیز افراد در حال آنالیز آن هستند و تمامی جوانب آن را میسنجند و سپس برای آن اقدام میکنند، همین سنجش اثرات مثبت و منفی یک عمل ارزیابی ریسک آن تصمیم به شمار میرود. حال در انجام کسب و کار و پروژههای بزرگ باید بصورت منطقیتر و تخصصیتر با این ریسکها دست و پنجه نرم کرد. مساله مورد بحث در اینجا مدیریت ریسک میباشد اما قبل از هر چیزی باید بدانیم معنی ریسک چیست؟ ریسک یکی از مفاهیم اولیه، پایه ای و بسیار مهم در مدیریت مالی است و به پیش آمدهای احتمالی گفته می شود که وقوع آنها پیامدهای نامطلوبی برای سازمان به همراه دارد.
آنچه در ادامه می خوانید:
مدیریت ریسک به چه معناست؟
مدیریت ریسک به معنی شناسایی خطرات احتمالی در هنگام تصمیم گیری و ارزیابی آنها و اولویتبندیشان است که باید با استفاده هماهنگ و بهینه از منابع در دسترس بتوان تاثیر اتفاقات ناگوار موجود را به حداقل رساند و زمینه را برای محقق نمودن فرصتها فراهم آورد. اصولا کلمه ریسک در هنگام برخورد با ضرر به میان میآید ولی هر جا که چه ضرر و چه سود در میان باشد احتمال ریسک وجود دارد. ضرر و زیان و خطرات احتمالی در هر زمینهای امکان مواجهه دارد و با مدیریت ریسک میتوان آنها را تا حد امکان مهار نمود.
در هر تجارت و کسب و کاری منظور از مدیریت ریسک یعنی فرایندی که طی آن عدم قطعیتهای تصمیم پیشرو شناسایی، تحلیل و پذیرفته شوند. کسی که قصد مدیریت ریسکهای موجود را دارد شناسایی و یافتن ریسکهای موجود اولین وظیفه او محسوب میشود. او در ادامه باید بتواند میزان تاثیر و کیفیت ریسکها را بررسی نماید و سپس بعد از آن با توجه به بزرگی و تاثیر آن تصمیم به پذیرش یا عدم پذیرش بگیرد.
هر پروژهای در زمان آغاز باید مورد آنالیز قرار بگیرد و مدیر پروژه بتواند ریسکهای موجود را شناسایی و در مورد آنها تصمیم گیری نماید. پس از آغاز پروژه باید برای کنترل ریسکها بازه زمانی تعیین نمود که متناسب با حجم و اندازه پروژه میباشد. با توجه به بزرگی و اهمیت پروژه این بازهها برای آنالیز ریسکهای موجود میتواند یک ماهه تا یک ساله باشد. ریسکها میتوانند به دو صورت نسبی و مطلق وجود داشته باشند و سرمایه گذاران میتوانند با درک اشکال مختلف ریسکهای موجود سود و زیانهای پیشرو را به درستی تجزیه و تحلیل نمایند.
آشنایی با انواع ریسک
ریسک خالص
منظور از ریسک خالص ریسکی است که نتیجه مورد انتظاری که وجود دارد ضرر است مثل احتمال وقوع آتش سوزی، تصادف، دزدی، وقوع جنگ و تاثیر بر سرمایه گذاری و …
ریسک برد و باخت
ریسک برد و باخت که در این مورد تنها به ضررها پرداخته نمیشود و ممکن است با انجام آن هم سود برد و هم ضرر مثل سرمایه گذاری در بورس ، تصمیم راجع به تولید محصول جدید و …
ریسک تطبیق
ریسک تطبیق عبارت است از احتمال زیان برآمده از شمول جریمهها و مجازاتهای قانونی، تنبیهات نظارتی و آسیب به حسن شهرت یک بانک، به خاطر عدم رعایت قوانین و مقررات ناظر بر فعالیتهای بانکی می باشد.
5 مورد از مراحل مدیریت ریسک
- در مرحله اول باید هدف را مشخص نمود و قبل از انجام پروژه و رسیدن به هدف مورد نظر باید به این سوال توجه داشت که برای انجام پروژه چقدر باید ریسک نمود.
- شناسایی ریسکهای احتمالی که باید در هنگام آغاز کار تمامی خطراتی که ممکن است با آن مواجه شد در نظر گرفت تا در هنگام بروز آمادگی برخورد با آن را داشت.
- ارزیابی ریسکها به نحوی که پس از شناسایی آنها را به ترتیب اهمیتی که دارند اولویت بندی نمود و میزان و قدرت تحمل هر ریسک را مشخص کرد.
- راه حل مناسب در صورت بروز هر ریسک را باید ارائه داد و اقدام مناسب هر کدام را تعیین نمود.
- در آخرین مرحله باید نظارت ویژهای بر روی استراتژی که برای هر ریسک تعیین شده و در هنگام مواجهه با آن مورد استفاده قرار گرفته است داشت تا کارایی آن مشخص شود. این مرحله به گزارش گیری و جمع آوری اطلاعات نیاز دارد.
همچنین شما به کمک نرم افزار مدیریت ریسک علاوه بر افزایش دقت، سرعت و کیفیت با بانک های اطلاعاتی و تحلیل و گزارشات ،می توانید بصورت کاملا هوشمندانه، کسب و کارهای خود را مدیریت کرده، توسعه و بهبود ببخشید. برای اینکه نرم افزار مدیریت ریسک کاربرد لازم را داشته باشد، حتما باید با سیستم اطلاعاتی سازمان انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ هماهنگ باشد.
آیا مدیریت ریسک تاثیری در پیشرفت سازمان دارد؟
در هر سازمان قطعا ریسکها و خطرات احتمالی وجود دارد. اگر بتوان استراتژیهای مناسبی برای مواجهه با ریسکهای احتمالی در نظر گرفت و فرایند موثری در مدیریت ریسک در کسب و کار داشت قطعا به سازمان کمک میکند تا بتواند خطرات، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها را شناسایی کرده و برای هرکدام برنامهریزی نماید و در زمان وقوع هر اتفاق بتواند بهترین تصمیم را برای مقابله با آن بگیرد.
هر سازمان باید بتواند برای تضمین موفقیت خود و مدیریت ریسک روشهای مقابله با ریسکها را برای خود تعریف کند تا آنها را از خود دور نماید و یا در صورت بروز آنها را شناسایی کند و اثرات آن را بتواند کاهش دهد. رسیدن به اهداف سازمان وابسته به برنامه ریزی، آماده سازی، نتایج و ارزیابی نتایج مدیریت ریسک میباشد که توضیح مختصری در مورد هر کدام داده میشود.
آربیتراژ (arbitrage) در ارزهای دیجیتال چیست؟
در واقع آربیتراژ یعنی کسب سود از اختلاف قیمت در دو یا چند بازار. سود آربیتراژی زمانی حاصل میشود که یک دارایی به طور همزمان در دو بازار مختلف یا در موارد خاص با دو قالب متفاوت از یکدیگر به مصرف کنندگان عرضه شود.
آربیتراژ چیست؟
آربیتراژ در اینوستوپدیا به عمل خرید و فروش هم زمان یک دارایی برای کسب سود از تفاوت قیمتها در بازار تعریف شده است.
آربیتراژ نوعی معامله است که اساس سود آن از تفاوت قیمت دو محصول یکسان یا دو ابزار مالی مشابه حاصل میشود، که در دو یا چند بازار مختلف و یا در دو قالب متفاوت به مصرف کننده عرضه شدهاند.
طبق تعریف ویکی پدیا از آربیتراژ، این اثر در نتیجه ناکارآمد بودن بازار اتفاق میافتد؛ یعنی اگر تمام بازارها کاملا کارآمد باشند، آربیتراژ وجود نخواهد داشت.
آربیتراژ چه زمان اتفاق میافتد؟
آربیتراژ یا کسب درآمد با خرید همزان یک دارایی، زمانی اتفاق میافتد که یک دارایی در یک بازار خریداری و به طور همزمان در بازار دیگری به فروش برسد.
بارها شنیدهایم که این روش، نوعی مکانیزم در بازار ایجاد میکند که بواسطهی آن قیمتها در دراز مدت از ارزش واقعی خود منحرف نمیشوند.
اما این جمله به چه معناست؟
چند مثال از آربیتراژ در دنیای واقعی:
اگر نگاهی به معاملات روزمره بیاندازید، خواهید دید که مثالهای متعددی از سود آربیتراژی در دنیای تجارت وجود دارد. از بازار نفت، سهام و خرید و فروش میوه گرفته تا انواع خوراکیهای داخلی، با این نوع سود در بازار معامله میشوند.
فرض کنید قیمت خرید و فروش دلار در یک سوی خیابان ۱۰ هزار تومان و در سوی دیگر ۱۱ هزار تومان است. یک خریدار میتواند دلار را از معاملهگری در آدرس شماره ۱ خریداری کند و بلافاصله آن را به معاملهگری در آدرس شماره ۲ بفروشد، و در ازای فروش هر دلار، هزار تومان سود بردارد. به این سود، سود آربیتراژی گفته میشود.
یک مثال خوب دیگر میتواند قیمت کالایی مثل پرتقال باشد. فرض کنید قیمت هر کیلو پرتقال در فروشگاههای تهران ۱۰ هزار تومان است و پرتقال با همان کیفیت با قیمت ۳ هزار تومان در شمال کشور به فروش میرسد. فردی که از شمال کشور و با قیمت عمده این پرتقالها را تهیه کند و برای فروش به تهران بیاورد، با در نظر گرفتن هزینه حمل و نقل بار و دستمزد کارگر، چند تومان سود میکند. این سود همان سود آربیتراژی است که به آن اشاره شد. این نوع از آربیتراژ بسیار رایج است.
آربیتراژ در دنیای ارز دیجیتال چگونه است؟
و اما کمی از مثالهایی که ذکر شد فاصله میگیریم تا به بحث ارز دیجیتال و آربیتراژ نزدیک بشویم.
در کوین مارکت کپ تقریبا ۲۰۸ صرافی ارز دیجیتال لیست شده است، البته به جز صرافیهایی که کارمزد برنمیدارند. زمانی که یک صرافی کارمزد کسر نکند، احتمال تقلب در گزارش حجم معاملات وجود خواهد داشت؛ تریدرها و رباتها میتوانند در این صورت حجم معاملات را به صورت دروغین افزایش بدهند و هیچ راهی برای تشخیص این وجود ندارد که تا چه حد این دروغ بزرگ است و تا چه اندازه در محاسبات اغراق شده است.
در این میان، با در نظر گرفتن تعداد بالای صرافیهای ارز دیجیتال و نوسان بی حد و مرز ارزهای دیجیتال، امکان بهره برداری از سود آربیتراژ برای تریدرها وجود دارد.
با استناد به مقالهای در captainaltcoin، آربیتراژ ارز دیجیتال می تواند فرصتی برای درآمدزایی باشد، اما یک روش بی خطر و ایمن برای کسب درآمد نیست. سود آربیتراژی زمانی حاصل میشود که فرصت خرید یک کالا با قیمت پایین و سپس فروش بلافاصله آن با قیمت بالاتر وجود داشته باشد. این اصطلاح بیشتر در مورد ابزارهای مالی، نظیر اوراق قرضه، سهام، کالا، مشتقات و ارزهای دیجیتال استفاده میشود.
همانطور که گفته شد، صرافیهای ارز دیجیتال یکی دوتا نیستند. هر صرافی برای عرضه داراییها یک قیمت بهخصوص دارد. ممکن است یک صرافی دارایی مشخصی را با قیمت ۱۰ دلار بفروشد، و صرافی دیگری همان دارایی را با قیمت ۱۵ دلار به بازار عرضه کند.
انواع آربیتراژ کدامند؟
برای کسب سود آربیتراژی وجود یکی از شرایط زیر الزامی است:
اگر یک کالا همه جا با قیمت یکسانی به فروش برسد، نمیتوان با خرید و فروش آن به سود آربیتراژی رسید. قانون اول کسب سود آربیتراژی این است که یک معاملهگر بتواند آن را با قیمت پایین خریداری کند و با قیمت بالاتر به فروش برساند.
دو دارایی که گردش مالی یکسانی داشته باشند، با یک قیمت معامله نمیشوند.
دارایی که مشخص است قیمت آن در آینده چقدر میشود را نمیتوان زودتر با قیمت آینده فروخت. قیمت حاضر یک دارایی با قیمت مشخص در آینده، به صورت نرخبهره بدون ریسکی که از آن کم شده تعیین نمیشود. یعنی، برای تعیین قیمت یک دارایی باید عواملی اعم از هزینه ذخیره و ریسکهای موجود را در نظر گرفت. این شرط در مورد کالاهایی مثل گندم یا بنزین صدق میکند، و شاید در مورد سهام اینطور نباشد.
سود آربیتراژی به سه دسته تقسیم میشود:
آربیتراژ ساده (Simple arbitrage): زمانی که ارزهای دیجیتال در بیشتر از یک صرافی مبادله بشوند، آربیتراژ رخ میدهد. زیرا امکان خرید و فروش یک ارز دیجیتال در چند صرافی وجود خواهد داشت.
آربیتراژ مثلثی (Triangular arbitrage): آربیتراژ مثلثی در نتیجه یک اختلاف قیمت بین سه ارز خارجی شکل میگیرد. یعنی زمانی که نرخ مبادله ارزها دقیقا با یکدیگر برابر نیستند. فرصتهای آربیتراژ مثلثی انگشت شمارند و خیلی رایج نیستند. در آربیتراژ مثلثی، معامله گرها سه ارز را انتخاب میکنند (مثلا بیت کوین، دلار و یورو)، مقداری از جفت ارزی (بیت کوین/ دلار) را با یک نرخ مشخص مبادله و سپس جفت ارز را جابجا میکنند (بیت کوین/ یورو). در نهایت آن را به ارز پایه تغییر میدهند (دلار/ یورو)، و با پرداخت اندکی کارمزد برای انجام این تبادلات، به یک میزان سود خالص دست پیدا میکنند. مثلاً یک معامله گر با یورو اتریوم میخرد، آن را در ازای دریافت ین میفروشد و در نهایت با ین دریافتی یورو خریداری میکند. او از راه مبادله انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ این سه ارز به سود آربیتراژی دست مییابد.
آربیتراژ پوشش نرخ بهره (Price convergence arbitrage): قیمت ارزهای دیجیتال در بازارهای مختلف، در نتیجه آربیتراژ به سمت همگرایی میرود. برای نمونه، اگر صرافی کراکن اتریوم را ارزانتر از صرافی بیت استمپ بفروشد، مسلما آن دسته از معامله گرهایی که طرفدار سود آربیتراژی هستند، از کراکن خرید میکنند، و اتریومهای خریداری شده را در بیت استمپ میفروشند. در بسیاری از موارد تحت تاثیر این همگرایی، بازار به سمت برابری قیمتها سوق داده میشود. در اینجا سود معامله گر از همگرایی قیمتها حاصل میشود.
در آربیتراژ چه ریسکهایی معامله را تهدید میکند؟
شاید برایتان سوال پیش آمده باشد که ریسک آربیتراژ چیست؟ بد نیست بدانید که آربیتراژ نیز مثل تمام روشهای کسب درآمد دیگر، ریسکهایی را به همراه دارد:
ریسک اجرایی (Execution Risk)
به طور حتم، امکان بستن دو یا چند معامله به طور همزمان وجود ندارد. زمانی که بخشی از یک معامله بسته شود، حرکت سریع قیمتها در بازار، بستن معامله دیگر در یک قیمت سودآور را غیر ممکن میکنند.
علاوه بر آن، اگر یک معامله گر تصمیم بگیرد از اختلاف قیمت بیت کوین در دو صرافی ارز دیجیتال کراکن و بیت استمپ سود آربیتراژی به دست بیاورد، شاید بلافاصله به هدف خود نرسد. ممکن است او برای این کار از صرافی کراکن مقدار قابل توجهی بیت کوین بخرد، اما در بیت استمپ موفق به فروش آنها نشود.
ریسک طرف مقابل (Counterparty Risk)
ریسک طرف مقابل به ریسک آربیتراژی گفته میشود که در آن یک طرف نمیتواند وظایف خود را نسبت به طرف مقابل خود در قرارداد انجام بدهد. این یک مشکل جدی است! زیرا اگر فردی با آن شخص یک معامله یا چند معامله داشته باشد و او در انجام وظایف خود شکست بخورد، یک بحران مالی برای طرف مقابل خود به وجود میآورد. شکست یکی از طرفین قرارداد، یک تهدید جدی به شمار میرود. زیرا طرفین باید برای اینکه از تفاوتهای قیمتی کوچک سود ببرند، مقادیر قابل توجهی را معامله کنند.
برای اینکه یک معامله گر بتواند استراتژی آربیتراژ خود را پیاده کند، باید سکههایش را در صرافی نگه دارد. یک قانون اصلی و مهم در حفظ امنیت دارایی دیجیتال این است: دارایی دیجیتال خود را از صرافی خارج کنید. این نکته بارها تکرار شده است، اگر سرمایهتان را در صرافی نگه میدارید باید بدانید که در هر لحظه امکان هک شدن صرافی و از دست رفتن سرمایهتان وجود دارد.
شاید یک راه حل برای این مشکل وجود داشته باشد:
استفاده از صرافی های غیر متمرکز.
اما اگر از زاویه آربیتراژ به صرافی های غیر متمرکز نگاه کنیم متوجه میشویم که نقدشوندگی هنوز در آن ها پایین است.
ریسک نقدشوندگی (Liquidity Risk)
این ریسک مالی زمانی پیش میآید که یک معامله گر نتواند دارایی خاصی مثل ارز دیجیتال را به اندازه کافی سریع و بدون تحت تاثیر قرار دادن قیمت بازار مبادله کند.
برای اجرای استراتژی آربیتراژ، باید از بابت نقدشوندگی بازار اطمینان حاصل کنید. اگر بازار نقدینگی نداشته باشد، ممکن است هنگام کسب سود آربیتراژی از فرصت موجود ضرر کنید.
ریسک انتقال دارایی (Asset Transfer Risk)
انتقال دارایی از یک صرافی به صرافی دیگر به منظور کسب سود آربیتراژی، بدون ریسک نیست. زمانی که متوجه فرصت آربیتراژ میشوید، لازم است داراییهایی که از یک صرافی خریدهاید را به صرافی دیگری منتقل کنید. دلایل زیادی وجود دارد که میتواند این انتقال را به وقفه انداخته و به نوعی آن را با مشکل مواجه کند. این کاستی منجر به از دست رفتن فرصت آربیتراژ میشود.
کاربران مشکلات مختلفی را هنگام انتقال وجه از صرافی به صرافی دیگر گزارش کردهاند. در این قسمت به تعدادی از این مشکلات اشاره می کنیم:
- ممکن است بلاک چین از دسترس خارج بشود و انتقال دارایی موفقیت آمیز نباشد.
- ممکن است انجام تراکنش چند روز طول بکشد. تراکنش هایی که کارمزد پایین تری بابت تایید آن ها پرداخت می شود، در اولویت کار ماینرها قرار ندارند.
- ممکن است کیف پول ها از دسترس خارج بشوند، و قادر به همگام سازی با بلاک چین نباشند.
ریسک کاهش بها (Risk of depreciation)
کاهش قیمت ارز دیجیتال یک ریسک به حساب میآید. برای مثال، اگر شما از راه ترید ارز دیجیتال سود آربیتراژی کسب کنید و بعد قیمت بیت کوین شروع کند به پایین آمدن، بازار چیزی بیشتر از سود شما را خواهد بلعید!
تاثیر لیست بایننس در آربیتراژ ارزهای دیجیتال
نام صرافی بایننس ترکیبی از دو لغت باینری و فایننس است. بایننس در هر ثانیه قادر به پردازش ۱.۴ میلیون سفارش است، این قابلیت بایننس را به سریعترین صرافی ارز دیجیتال در بازار تبدیل میکند. طبق جدیدترین آمار کوین مارکت کپ، حجم معاملات روزانه این صرافی حدود ۶۰۰ میلیون دلار است. همچنین حدود ۳۰۰ جفت ارزی در بایننس معامله میشوند.
اگر بخواهید کوین منحصر به فرد خودتان را در لیست بایننس درج کنید، باید در وب سایت اصلی بایننس یک فرم را تکمیل کنید. بایننس در انتخاب کوینها سخت گیر است و تنها کوینهایی را انتخاب میکند که پایگاه کاربری وسیعی دارند، اثبات شده اند و تیم توسعه سرشناسی دارند. بایننس تیمهایی که اهل پیش بینی قیمت توکن خود یا حدس زدن آینده آن هستند را نمیپذیرد.
یک مثال از توکنهایی که در بایننس لیست شدهاند، اسکای کوین است. بایننس از تاریخ ۲۴ می ۲۰۱۸ این کوین را در قالب جفتهای ارزی SKY/BNB – SKY/BTC – SKY/ETH ارائه کرد. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، قیمت این کوین پس از لیست شدن در صرافی بایننس رشد قابل توجهی را تجربه کرده است. اسکای کوین در تاریخ ۲۰ می، ۲۳۵۰ دلار و ارزش کل بازار آن ۲۱۱ میلیون دلار بوده است. این ارقام پس از لیست شدن اسکای کوین در بایننس به ۳۵۵۰ دلار و بالای ۳۱۹ میلیون دلار رسیدند.
با توجه به شرایطی که در بالا توصیف شد، میتوان گفت که این اتفاق فرصت آربیتراژی مناسبی را برای سرمایه گذاران ایجاد کرده است. مثلا یک سرمایه گذار میتوانست پتانسیل رشد اسکای کوین بعد از لیست شدن در بایننس را در نظر داشته باشد، آن را از صرافیهایی مثل کریپتوپیا خریداری کند و بعد در بایننس بفروشد. البته سرمایهگذار باید توجه داشته باشد که صرافیهایی مانند بایننس حین اضافه کردن یک ارز دیجیتال به صرافی، یک تأخیر زمانی از عمد بر روی واریز یا برداشت آن اعمال میکند تا از این نوع آربیتراژ بین صرافیهای مختلف جلوگیری کند.
در نتیجه اینکه آربیتراژ میتواند یک روش سودآور باشد. البته اگر استراتژیهای آن به درستی اجرا شوند.
روش دیگری که برای آربیتراژ و در یک صرافی به کار میرود، استفاده از جفتارزهای مختلف آن صرافی است. برای مثال ارزهای دیجیتال تتر، اتریوم و بیت کوین را در صرافی بایننس در نظر بگیرید.
سرمایهگذار با مقدار تتری که دارد، یک بیت کوین خریده و منتظر فرصت آربیتراژ میماند. او با در نظر گرفتن نرخ معاملاتی بین جفت ارزهای اتریوم/دلار (ETH/USDT) و بیت کوین/ اتریوم (ETH/BTC) شرایط را در لحظه مناسب ارزیابی کرده و سفارش خود را برای خرید اتریوم قرار میدهد. سپس با فروش اتریوم خریداری شده میزان توکن تتر بیشتری نسبت به حالت اولیه خریداری میکند. سپس در صورت ادامهدار بودن شرایط دوباره این چرخه را تکرار میکند.
نکاتی که در این نوع آربیتراژ وجود دارد، استفاده از رباتهای تریدر برای این منظور است؛ چرا که تمامی سفارشات باید در کسری از ثانیه صورت گیرد و علاوه بر آن میزان وجود کارمزد نیز در سودمند بودن یا نبودن معاملات دخیل شود. در این صورت ربات با تصمیمگیری درست میتواند معامله و سود بیدردسری به دست آورد. این نوع آربتراژ در صرافیهای با کارمزد مانند بایننس کمتر اتفاق میافتد، چرا که کارمزد هر سفارش معمولاً بیشتر از فرصت آربیتراژ به وجود آمده میشود و امکان انجام این عمل از بین میرود.
این چرخه بین بیش از ۳ جفت معاملاتی نیز میتواند به وجود آید که پیچیدگیهای خاص خود را به دنبال دارد.
در انتها همانطور که اشاره شد، آربیتراژ ریسکهای متعددی را به همراه دارد. اما اکثر معاملهگرها حاضرند برای اینکه راحت به سود دست پیدا کنند، ریسک آن را بپذیرند.
دیدگاه شما