بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟
بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهمترین وظیفه این بازار جذب سرمایههای پراکنده و تخصیص بهینهی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر میدارند و هم منافع مورد انتظار سرمایهگذاران را تامین میکنند.
سرمایهگذاران، با انگیزههای مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی میکنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایههای پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.
یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایهگذاران و معاملهگران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیلگری آن هاست.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب میآیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معاملهگران و سرمایهگذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.
۱- تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیلهی سرمایهگذاران قابل برآورد است.
در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام میشود. اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.
در تحلیل بنیادی سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایهگذاری تشخیص دهند.
سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد میپردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیلگر به این نتیجه میرسد که زمان سرمایهگذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت میکند و سپس به تحلیل شرکتهای آن صنعت میپردازد.
از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایهگذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشنترین آینده صورت میگیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکتهایی با آیندهای بهتر در محدودهی آن صنایع خواهد بود.
به این منظور سرمایهگذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.
تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است. این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.
تحلیلهای بعدی میتواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت دادههایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.
طرفداران استراتژیهای بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل میکند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزشگذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجهگیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:
مزایای تحلیل بنیادی:
- ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟
- تحلیلهای بنیادی مناسب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلندمدت است
- در نتیجهی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی میشود
- خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایینتری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند
معایب تحلیل بنیادی:
- نیاز به تخصص بیشتری در زمینهی مالی دارد
- بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکتها متفاوت باشد، و لازمهی آن تحقیقات زمانبر و پر هزینه است
- نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکتهاست و ﻣﺤﺪودیتهای اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکتها از موانع آن به حساب میآیند
- درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه میشود
- یادگیری آن پیچیده و زمانبر است
۲ – تحلیل تکنیکال
تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روشهای سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.
برخلاف روش بنیادی که بر دادههایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر دادههای منتشر شدهی بازار است. دادههای بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخصهای تکنیکی است.
تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟ دارد و از این دادهها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده میکند.
تکنیکالیستها از نمودارهای قیمت استفاده میکنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار میدهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله میکند.
تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمتهای گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخصهای معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.
اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته میشود، به این علت که در این روش از طریق ثبت دادههای مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته میشود.
هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاهمدت در شاخصهای بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.
این پیشبینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل دادههای قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخصهای تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیلگران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی میکنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.
به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:
۱. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین میشوند.
۲. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر میگذارند.
۳. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر مییابد.
۴. روندها و تغییرات میتوانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معاملهگرهایی که از استراتژیهای تکنیکال استفاده میکنند، معتقدند “همهی اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.
تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایتها و مقاومتها و… برای تحلیل استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:
بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایهگذاری
برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آنها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آنها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روشهای تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روشها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟
رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایهگذاری همواره به دنبال بهترین روش میگردند.
فهرست عناوین مقاله
آشنایی با روشهای تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روشها آشنا شد. روشهای تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه میپردازیم.
پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیشبینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار میروند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روشها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته میشوند.
نمودارهای سهام
یکی از روشهای تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای میدهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میلهای و خطی ایجاد میشوند و هر یک در بازههای زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل میگیرند. تحلیلگر میتواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازههای زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دههای یا سدهای بررسی کند.
معاملهگر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی میکند. برای تریدینگ در بازههای زمانی کوتاه مدت باید بازههای کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازههای زمانی بزرگتر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.
در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده میکنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده میشوند.
برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل میگیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.
در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان میدهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شدهاند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر کوچکترین تغییرات در قیمت سهام است.
به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
میانگین متحرک
یکی از قدیمیترین، شناختهشدهترین و پرکاربردترین روشها و شاخصها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوکهای تیز در نمودار استفاده میشود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان میدهد. به علاوه از آنجاییکه برای از بین بردن نوکهای تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل میگیرد.
میانگین متحرک صرفاً از قیمتهای پیشین بازار استفاده میکند و تحلیلگر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیمگیری میکند. این شاخص برای تشخیص جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان میشود.
برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را میخواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمتهای سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست میآوریم.
پس از آن میانگینهای به دست آورده را با هم جمع میکنیم و بر تعداد آنها تقسیم میکنیم.
این میانگین به تحلیلگر کمک میکند دادههای قیمتی بازههای زمانی گذشته را راحتتر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.
شاخصهای تکنیکال
شاخصهای تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این شاخصها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل میگیرند. شاخصها با استفاده از فرمولها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل دادهها میپردازند. همچنین این شاخصها به صورت سیگنالهایی روی نمودارها قرار میگیرند.
با استفاده از فرمولهای ریاضی متفاوت تحلیلگر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیشبینی میکند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را مییابند.
این شاخصها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوانهای شاخصهای مومنتوم و شاخصهای قیمت تقسیم میشوند.
شاخصهای مومنتوم
شاخصهای مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان میدهند. این شاخصها به تحلیلگر کمک میکنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان میدهد. برخی از شاخصهای مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهتدار ( اندیکاتور MACD ).
شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان میسازد. زمانیکه عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان میدهد.
شاخص قدرت نسبی سیگنالهایی از قیمتهای خرسی (نزولی) و گاوی (صعودی) ارائه میدهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار میگیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایینتر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.
شاخص میانگین حرکت جهتدار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. تحلیلگر با استفاده از این شاخص متوجه میشود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیانگر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را میتوان به سادگی با MACD به دست آورد.
این شاخصها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.
شاخصهای قیمت
شاخصهای قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخصهایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخصهای قیمت به شمار میروند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمتهای هر روز بازار به دست میآید، سپس میانگینهای هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگتر تشکیل میدهند.
باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل میشود. با این شاخص تحلیلگر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده میکند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را میتوان دریافت. شاخصهای قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
حمایت و مقاومت
تحلیلگر با استفاده از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی میکند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد میشوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست میآیند. حمایت زمانی رخ میدهد که سهامهای بسیاری از یک عرضه خریداری میشوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه میشود.
مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق میافتد و از ریزش سهام جلوگیری میشود.
در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط میتواند سرمایهگذاری موفقتری را داشته باشد.
حجم سهام
یکی دیگر از روشهای تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهامهای خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان میدهد. هر یک از خطها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار میروند.
این نمودار اغلب در زیر صفحه قیمتها نمایش داده میشود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان میشود. در صورتیکه خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمتها میشود. در صورتیکه فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق میافتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.
با این وجود، نمودار حجم سهام هم میتواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
روندها
روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان میدهد. این روند میتواند به یکی از حالتهای صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.
روند را به صورت خطی بر نمودار نشان میدهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف قیمت به دست میآید. با کمک خط روند تحلیلگر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا میکند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز میتوان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.
کدام روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟
حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، میدانید که هر کدام از این روشها به نوعی میتواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.
هر کدام از این روشها مزیتها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش میتواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر شخص میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
در نتیجه بهترین روش به یکی از این روشها منتهی نمیشود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روشها و بررسی سرمایهگذاری از چندین جهت میتواند با ریسک کمتر و پیشبینی دقیقتر تریدینگ کند.
کلام آخر
امروز با هم برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخصها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آنها شناختیم.
برخی از روشها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روشها همچون نمودارها و قیمتها به دست میآیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روشها هستند مانند نمودارها.
کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟
بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهمترین وظیفه این بازار جذب سرمایههای پراکنده و تخصیص بهینهی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر میدارند و هم منافع مورد انتظار سرمایهگذاران را تامین میکنند.
سرمایهگذاران، با انگیزههای مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی میکنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایههای پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.
یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایهگذاران و معاملهگران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیلگری آن هاست.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب میآیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معاملهگران و سرمایهگذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.
1- تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیلهی سرمایهگذاران قابل برآورد است.
در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام میشود.
اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.
در تحلیل بنیادی سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایهگذاری تشخیص دهند.
سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد میپردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیلگر به این نتیجه میرسد که زمان سرمایهگذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت میکند و سپس به تحلیل شرکتهای آن صنعت میپردازد.
از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایهگذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشنترین آینده صورت میگیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکتهایی با آیندهای بهتر در محدودهی آن صنایع خواهد بود.
به این منظور سرمایهگذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.
تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.
این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.
تحلیلهای بعدی میتواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت دادههایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.
طرفداران استراتژیهای بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل میکند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزشگذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجهگیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:
مزایای تحلیل بنیادی:
- ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
- تحلیلهای بنیادی مناسب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلندمدت است
- در نتیجهی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی میشود
- خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایینتری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند
معایب تحلیل بنیادی:
- نیاز به تخصص بیشتری در زمینهی مالی دارد
- بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکتها متفاوت باشد، و لازمهی آن تحقیقات زمانبر و پر هزینه است
- نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکتهاست و ﻣﺤﺪودیتهای اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکتها از موانع آن به حساب میآیند
- درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه میشود
- یادگیری آن پیچیده و زمانبر است
2 – تحلیل تکنیکال
تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روشهای سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.
برخلاف روش بنیادی که بر دادههایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر دادههای منتشر شدهی بازار است. دادههای بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخصهای تکنیکی است.
تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این دادهها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده میکند.
تکنیکالیستها از نمودارهای قیمت استفاده میکنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار میدهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله میکند.
تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمتهای گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخصهای معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.
اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته میشود، به این علت که در این روش از طریق ثبت دادههای مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته میشود.
هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاهمدت در شاخصهای بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.
این پیشبینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل دادههای قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخصهای تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیلگران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی میکنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.
به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:
1. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین میشوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر میگذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر مییابد.
4. روندها و تغییرات میتوانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معاملهگرهایی که از استراتژیهای تکنیکال استفاده میکنند، معتقدند “همهی اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.
تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایتها و مقاومتها و… برای تحلیل استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:
مزایای تحلیل تکنیکال:
- ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋي ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روي ﺗﻤﺎم ﭼﺎرتها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیلگران بنیادی تنها ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورتهای ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ).
- زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معاملهگر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید میکند.
- مناسبترین زمان ورود یا خروج را در کوتاهمدت نشان میدهد
- هزینه و زمان تحلیل آن کم است
- دورهی آموزش این روش کوتاه است
معایب تحلیل تکنیکال:
- خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیلهای متفاوتی وجود دارد
- دﺷﻮاري در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت هاي ﻧﺮم اﻓﺰاري ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
- عدم کاربرد در سهام شرکتهای کوچک
- ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند
مطالب مرتبط:
3 – روانشناسی بازار
با درنظر گرفتن مباحث گسترده کارایی بازار، گاهاً سرمایه گذاران نگاهی گذرا به بحث روانشناسی در بازارهای مالی و نقشی که احساسات و عواطف در آن ایفا میکند، میاندازند.
مخصوصا اینکه در کوتاهمدت، احساسات و هیجانات سرمایهگذاران بر قیمتهای سهام و بازارها تاثیر میگذارد. لذا آگاهی از این موارد در رابطه با تصمیمگیریها و درک فرآیندهای بازار مالی ضروری به نظر میرسد.
مالی رفتاری (BEHAVIORAL FINANCE) به معنای مطالعه رفتار سرمایهگذاران با استفاده از بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟ این عقیده است که سرمایه گذاران ممکن است به صورت غیرعقلایی عمل نمایند و معمولا هم در بازارها رفتارهایی احساسی به چشم میخورد.
در این نوع روش معاملهگر هیچ تحلیلی جهت پیدا کردن سهم مناسب انجام نمیدهد. در حقیقت معاملات و توجه خود را معطوف به سهامی میکند که مورد توجه بازار است که این توجه از راههای مختلفی قابل شناسایی است:
- سهامی که بیشترین حجم معامله را در روز داشتهاند.
- سهامی که در قسمت پربیننده سایت بورس تهران آمدهاند.
- سهامی که بیشترین نظرات را در شبکههای اجتماعی به خود اختصاص دادهاند.
- سهامی که اخبار داغ و حساسی دارند.
اما مدیریت احساسات در حیطهی معاملات بسیار ضروری است چراکه معاملهگران اغلب باید سریع فکر کنند و در زمانی کوتاه به خرید و فروش سهام بپردازند. در نتیجه برای انجام این کار، نیازمند نظم و برنامهی معاملاتی از قبل تعیینشدهای هستند که بتوانند زمان ورود و خروج به معاملات را بهتر مدیریت کنند.
در این راستا معاملهگران باید دستورالعملهایی مبتنی بر میزان ریسکپذیریشان برای زمان ورود و خروج از یک معامله را در نظر داشته باشند (چه برای اهداف سود خود و چه برای اعمال حد زیانشان) و از این طریق احساسات را از معامله خارج کنند.
علاوه بر این یک معاملهگر میتواند تصمیم بگیرد که در پی تحولاتی خاص، چگونه در خصوص خرید یا فروش سهام مورد نظر خود اقدام نماید و محدودیتهای تعیین شدهای را در خصوص میزان سود یا زیان به ازای هر روز معاملاتی در نظر بگیرد.
به روز بودن معامله گر و کسب مهارت در زمینهی مطالعه ی نمودارها و صورتهای مالی، تجزیه تحلیل اخبار، صنعت و تکنیکهای معاملاتی بسیار حائز اهمیت است. چراکه “بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟ دانش”، به معاملهگر کمک میکند تا بهتر بتواند بر ترس خود غلبه نماید.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تکنیک روانشناسی بازار عبارتند از:
مزایای روانشناسی بازار:
- کنترل بر احساسات، غلبه بر احساس طمع و یادگیری انعطاف پذیری در حین انجام معاملات
- توانایی تغییر عادات ذهنی جهت همسو شدن با جریان بازار
- آگاهی از آن موجب میشود تا با برنامهریزی قبلی و استراتژی مدون وارد بازاهای سرمایه گذاری شوید
- باعث میشود تا اقدامات سرمایهگذاری خود را براساس منطق پیش ببرید و از تصمیمات احساسی جلوگیری کنید
معایب روانشناسی بازار:
- این دسته از استراتژیهای معاملاتی بسیار پر ریسک هستند
- آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، مکملی در کنار انواع تحلیلهای بازار مالی به حساب میآید و به خودی خود کافی نیست. درک فرآیندها و تکنیکهای بازار مالی، مسیر فرصتهای خرید و فروش را فراهم میآورد و کنترل احساسات شخصی و پیش بینی هیجانات سرمایهگذاران نیز در این بین میتواند نقش به سزایی را در میزان سود و زیان فرد ایفا کند.
مطالب مرتبط:
از کدام روش برای تحلیل سهام استفاده کنیم؟
انتخاب بین تحلیل بنیادی و تکنیکال به بازه زمانی سرمایهگذاری، اهداف و شرایط شخص بستگی دارد. اما بطور کلی بیشتر سرمایهگذاران و معاملهگران حرفهای در بورس ایران توصیه میکنند همزمان از تحلیلهای بنیادی و تکنیکال برای انتخاب سهام و تصمیمگیری استفاده شود.
به ترکیب این دو نوع تحلیل، تحلیل تکنوفاندامنتال گفته میشود.
با این حال، در برخی شرایط امکان استفاده از این دو تحلیل نیست و حتی چنین نیازی وجود ندارد. مثلا اشخاصی که نوسانگیریهای کوتاهمدت روزانه انجام میدهند طبیعتا نمیتوانند زمان زیادی برای تحلیل بنیادی صرف کنند و نیازی نیز ندارند.
این افراد صرفا با تحلیل نمودارها و روانشناسی بازار تصمیمات خرید و فروش خود را میگیرند.
با خواندن جدول زیر میتوانید به شکلی دقیقتر انتخاب تحلیل مناسب را انجام دهید.
شما از چه روشی برای تحلیل سهام استفاده میکنید؟ تجربیات خود را در بخش دیدگاه بنویسید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
بهترین روش تحلیل بورس چیست؟
اگر بخواهید به یک سرمایه گذار و تحلیلگر بازار بورس تبدیل شوید، باید قدرت تشخیص بهترین روش تحلیل بورس و بکارگیری هر کدام از انواع روش های تحلیل در بورس در زمان مناسب را پیدا کنید تا سرمایه گذاری در بورس برای شما از یک بازی به یک کار جدی و سودآور تبدیل شود! در واقع اگر بدانید بهترین روش تحلیل بورس چیست و چطور می توانید در بازه های زمانی مختلف، بهترین روش تحلیل بورس را اتخاذ کنید، بدون شک قادرید تصمیم گیری های بهتری در لحظات حساس بازار داشته باشید و از هیجانات و جو کاذب ناشی از انتشار اخبار کذب و فضاسازی های بازار به دو بمانید. پس اگر دوست دارید نسبت به انواع روشهای تحلیل در بورس مثل تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، تابلوخوانی و … دید مناسبی پیدا کنید، این مطلب برای شما نوشته شده است؛
آموزش بهترین روش تحلیل بورس
جالب است بدانید که مهم ترین وظیفه بازار بورس ایران، جذب سرمایه های پراکنده و تخصیص بهینه این منابع به واحدهایی است که هم در راستای توسعه در حرکت اند و هم منافع مورد انتظار سرمایه گذاران را تامین می نمایند. سرمایه گذاران، با انگیزه های بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟ گوناگون نقش حائز اهمیتی در تامین منابع مالی بر عهده دارند. واحدهای اقتصادی هم از جذب سرمایه های پراکنده، اهداف گوناگونی را دنبال می کنند که هدف هر دو گروه در اصل، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران می باشد!
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش بسزایی دارد، آشنایی سرمایه گذاران و تریدرهای بازار بورس با روش های تجزیه و تحلیل سهام و افزایش توان تحلیل گری آن ها می باشد. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری اصلی بازار سرمایه و بیشتر بازارهای مالی داخلی و خارجی به حساب می آیند که در ادامه قصد بررسی آن ها در کنار علم روانشناسی بازار سرمایه را داریم.
چرا که معامله گران و سرمایه گذاران، از روانشناسی بازار نیز به منظور بررسی و تصمیم گیری در بازه های زمانی مختلف کمک می گیرند. شاید روانشناسی بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟ بازار را نتوانیم یک روش تحلیلی مستقل بدانیم، ولی با این وجود و به دلیل اهمیت آن در بازار بورس و به خصوص بورس ایران، آن را به عنوان یک مورد مستقل بررسی کرده ایم.
۱) تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال که به آن تحلیل فنی نیز گفته می شود، یکی از روش های قدیمی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی یا همان فاندامنتال است. برخلاف روش بنیادی که بر داده هایی مانند سود سهام، فروش، نرخ های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی بر داده های منتشر شده بازار دلالت دارد. داده های بازار شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم و شاخص های تکنیکی می باشد. تحلیل تکنیکال تغییر و حرکت قیمت سهام را زیر نظر می گیرد که از این داده ها در راستای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن بهره گرفته می شود.
تحلیلگران تکنیکالی از نمودارهای قیمت بهره می گیرند که این نمودارها اطلاعات مناسبی مانند حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل پیش و پس از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیارمان قرار می دهد. همین طور تحلیل تکنیکال کمک شایانی به تشخیص زمان ورود به معامله نیز می نماید. تحلیل تکنیکال در واقع یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت های گذشته می باشد.
می توان گفت که این روش بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله دلالت دارد. معمولا به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی هم می گیوند، چرا که در این روش به وسیله ثبت داده های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار می پردازیم. لازم به ذکر است که هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است و این بدین معنی است که هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه مدت در شاخص های بازار سهام و سهام به صورت مستقل می باشد.
این پیش بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص های تکنیکی متکی می باشد. البته باید در نظر داشته باشید که تحلیلگران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی، بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه دارند و همواره در تلاش اند تغییرات قیمت را پیش بینی کنند. همچنین اگر دوست دارید دقیق تر مبانی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید، این مطلب شما را کاملا رایگان راهنمایی می کند.
نقاط مثبت تحلیل تکنیکال
- هزینه و زمان تحلیل تکنیکال کم است.
- دوره آموزش تحلیل تکنیکال نسبتا کوتاه است.
- مناسب ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه مدت را به ما نشان می دهد.
- ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل قادر است از اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺧﻮد در همه ﺑﺎزارﻫﺎی مالی و روی ﺗﻤﺎم ﭼﺎرت ها اﺳﺘﻔﺎده نماید و این بدین معنی است که شما با یادگیری علم تحلیل تکنیکال، می توانید در تمامی بازارهای مالی و همه دارایی هایی که گذشته قیمتی و نمودار دارند فعالیت کنید و سودهای بسیار زیادی از تمامی بازارها کسب کنید.
- زمان مناسب خرید نقش حائز اهمیتی در عملکرد تریدر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک شایانی به تشخیص زمان خرید می نماید.
نقاط منفی تحلیل تکنیکال
- کاربرد علم تکنیکال در سهام شرکت های کوچک کمی محدودتر است.
- ابزارهای تحلیلی مختلف و زیادی برای این روش وجود دارد که شاید استفاده از آن ها کمی گیج کننده باشد.
- سختی در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت های ﻧﺮم اﻓﺰاری به منظور اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم نیز یک مشکل است.
- خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی ضریب بالاتری دارد و به دلیل تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیل های متفاوتی وجود دارد.
۲) تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی که به آن تحلیل فاندامنتال نیز گفته می شود، مبتنی بر این فرض است که سهام از ارزشی ذاتی برخوردار می باشد که توسط سرمایه گذاران قابل برآورد است. در این نوع تحلیل برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی صورت می پذیرد. چنانچه ارزش بازار کم تر از ارزش ذاتی باشد، زمان خرید است و چنانچه ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد، زمان فروش آن دارایی فرا رسیده است. در تحلیل بنیادی سرمایه گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه گذاری شناسایی کنند.
در ادامه به تحلیل صنایع یا قسمت هایی از اقتصاد می پردازند که از چشم اندازهای آتی مناسبی برخوردارند و در انتها هم تحلیل گر به این نتیجه می رسد که زمان سرمایه گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می کند و در گام بعدی برای تحلیل شرکت های آن صنعت اقدام می کند. به این خاطر که تحلیل بازار مبتنی بر زمان مناسب برای سرمایه گذاری در سهام بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟ است و تحلیل صنعت در راستای یافتن صنایعی با روشن ترین آینده انجام می شود، لذا سرمایه گذار توانایی انتخاب شرکت هایی با آینده ای بهتر در محدوده آن صنایع را خواهد داشت.
برای این کار سرمایه گذار می بایست بر دو عضو مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها اتکا داشته باشد. گفتنی است که تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است که این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر می شود. تحلیل های بعدی می تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و … باشد.
سرانجام تحلیل بنیادی در سطح شرکت، داده هایی است که جهت تخمین قیمت سهام ضروری است. طرفداران استراتژی های بنیادی بر این باورند که قیمت در طولانی مدت به سمت ارزش ذاتی خود حرکت می کند، لذا هرگاه در فرآیند ارزش گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی میان ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند، از این مسئله در راستای نتیجه گیری در خصوص ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می نمایند. همچنین اگر دوست دارید دقیق تر بدانید تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردی در بازارهای مالی دارد؟ می توانید این مطلب را مطالعه کنید.
نقاط مثبت تحلیل بنیادی
- مهم ترین ﻣﺰﯾﺖ تحلیل بنیادی، اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار به حساب می آید.
- خطاهای تحلیل بنیادی از ضریب پایین تری به نسبت خطاهای تحلیل تکنیکال برخوردار است.
- در نتیجه تحلیل بنیادی، سهام مناسب برای بلندمدت از سایر سهام های بازار قابل تشخیص است.
- تحلیل های بنیادی مناسب برای سرمایه گذاری های بلندمدت و تمرکز بر روندهای طولانی مدت یک دارایی است.
نقاط منفی تحلیل بنیادی
- یادگیری تحلیل بنیادی کمی پیچیده و زمان بر است.
- در صورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا روبرو خواهد شد.
- استفاده از این روش به تخصص بیشتری در زمینه مالی نیاز دارد.
- استفاده از این روش نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ برای ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت هاست و ﻣﺤﺪودیت های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت ها از موانع آن محسوب می شوند.
- استفاده از این تکنیک می بایست نسبت به مشخصه صنایع و شرکت ها متفاوت باشد و لازمه آن تحقیقات زمان بر و پر هزینه می باشد.
۳) روانشناسی بازار
با در نظر داشتن مباحث گسترده کارایی بازار، بعضی اوقات سرمایه گذاران نگاهی به بحث روانشناسی در بازارهای مالی و نقشی که احساسات و عواطف در آن ایفا می کند نیز می اندازند. به ویژه این که در کوتاه مدت، احساسات و هیجانات سرمایه گذاران بر قیمت های سهام و بازارها اثرات زیادی می گذارد. بنابراین آگاهی از این موارد در راستای تصمیم گیری ها و درک فرآیندهای بازار مالی ضروری به نظر می رسد. مالی رفتاری به معنای مطالعه رفتار سرمایه گذاران با استفاده از این عقیده است که سرمایه گذاران امکان دارد به صورت غیرعقلایی عمل کنند و به صورت معمول هم در بازارها رفتارهایی احساسی دیده می شود.
برای استفاده معامله گر از این روش هیچ تحلیلی برای پیدا کردن سهم مناسب صورت نمی پذیرد، ولی مدیریت احساسات در حیطه معاملات بسیار ضروری است، به خاطر این که معامله گران به صورت معمول می بایست سریع فکر کنند و در زمانی کوتاه به خرید و فروش سهام بپردازند. بنابراین به منظور انجام این کار، نظم و برنامه معاملاتی از پیش تعیین شده ای نیازمند است که بتوانند زمان ورود و خروج به معاملات را بهتر مدیریت نمایند. برای این کار معامله گران بایستی دستورالعمل هایی مبتنی بر میزان ریسک پذیری خود برای زمان ورود و خروج از یک معامله را مد نظر قرار دهند و از این طریق احساسات را از روند انجام معامله خارج نمایند.
همچنین یک تریدر می تواند تصمیم گیری کند که در پی تحولاتی خاص، به چه صورت درباره خرید یا فروش سهام مورد نظر خود تصمیم گیری کند و محدودیت های تعیین شده ای را در مورد میزان سود یا زیان به ازای هر روز معاملاتی لحاظ کند. بروز بودن تریدر و کسب مهارت در زمینه مطالعه نمودارها و صورت های مالی، تجزیه تحلیل اخبار، صنعت و تکنیک های معاملاتی در این راستا بسیار کمک کننده هستند، به این خاطر که دانش سرمایه گذاری به معامله گر کمک می کند تا بهتر بتواند بر ترس خود غلبه کند و تصمیمات آتی خود را بهبود بخشد. همچنین اگر دوست دارید دقیق تر بدانید روانشناسی بازار چیست و کاربرد آن در معاملات چگونه است؟ این مطلب را حتما مطالعه کنید.
نقاط مثبت روانشناسی بازار
- توانایی تغییر عادات ذهنی به منظور همسو شدن با جریان بازار بدین وسیله قابل دستیابی است.
- کنترل بر احساسات، غلبه بر احساس طمع و یادگیری انعطاف پذیری در حین انجام معاملات از مهم ترین مزایای استفاده از روانشناسی بازار به شمار می رود.
- لحاظ کردن روانشناسی بازار در کنار تحلیل های مختلف موجب می شود تا با برنامه ریزی قبلی و استراتژی مدون وارد بازاهای سرمایه گذاری شوید و این ریسک های حضور شما در بازارهای مالی را تا حدود زیادی کاهش خواهد داد.
- همچنین موجب می شود تا اقدامات سرمایه گذاری خود را مطابق با منطق پیش ببرید و از تصمیمات احساسی اکیدا پرهیز کنید.
نقاط منفی روانشناسی بازار
- این دسته از استراتژی های معاملاتی با ریسک بیشتری همراه است.
- اطلاع از مباحث روانشناسی بازار، به عنوان در کنار انواع تحلیل های بازار مالی قابل استفاده است و به خودی خود نمی توان به آن اکتفا کرد. در حقیقت درک فرآیندها و تکنیک های بازار مالی، مسیر فرصت های معامله را فراهم می کند و کنترل احساسات شخصی و پیش بینی هیجانات سرمایه گذاران نیز در این بین قاد راست نقش موثری در میزان سود و زیان فرد داشته باشد.
نتیجه گیری و کلام پایانی
حال شاید این سوال پیش آمده باشد که چه زمان باید از کدام نوع تحلیل در بورس استفاده کرد و یا این که اصلا بهترین روش تحلیل بورس چیست و کدام یک را استفاده کنیم؟ در پاسخ باید گفت که همواره توصیه بر این است که به بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟ صورت همزمان از تحلیل تکنیکال و بنیادی استفاده کنید و روانشناسی بازار را هم در انتها مورد بررسی قرار دهید و سپس برای خرید و فروش سهام در بورس اقدام کنید، چرا که عوامل تکنیکال از یک نگاه خاص به سهم و رفتارهای قیمتی سهم در بازه های زمانی مختلف نگاه می کند و تحلیل بنیادی نیز با نگاه کل نگرانه می تواند اطلاعات بسیار خوبی را از آینده سهم در اختیار معامله گران قرار دهد.
همچنین روانشناسی بازار نیز در کنار این دو نوع تحلیل، می تواند چراغ راه تحلیل گران و سرمایه گذاران بازار بورس به حساب آید و کمک کند که در شرایط حساس بازار بورس، معامله گران بهترین تصمیمات ممکن را لحاظ کنند، پس نمی توان گفت تحلیل x بهترین روش تحلیل بورس به حساب می آید و به تنهایی می توانید از آن استفاده کنید و دیگر نیازی به تحلیل های دیگر ندارید، بلکه بهتر است همه روش های تحلیل در بازار سرمایه را با یک دیگر ترکیب کنید و سعی کنید به صورت همزمان از اطلاعات مفید هر نوع تحلیل در راستای کسب سودآوری بیشتر استفاده نمایید.
همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، انواع روشهای تحلیل بورس را معرفی کردیم و گفتیم بهترین روش تحلیل بورس کدام است.
اگر دوست دارید تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال را دقیق تر بررسی کنید، می توانید مطلب کدام روش تحلیل سهام مهم تر است؟ تکنیکال یا بنیادی؟ را در این خصوص بخوانید.
هر سوالی در مورد انواع روشهای تحلیل در بورس داشتید، در بخش دیدگاه ها بنوسید تا در اسرع وقت پاسختان را بدهم.
روش انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس: 3 عامل موثر
انتخاب سهم خوب برای خرید از مهمترین عوامل موثر بر موفقیت در بازار بورس است. در انتخاب یک سهم عوامل زیادی نقش دارند. قبل از انتخاب یک سهم شما باید شرکت ها و صنایع موفق را بشناسید. عوامل کیفی و کمی در انتخاب سهم موثرهستند. از سوی دیگر رفتار بازار غیرقابل پیش بینی است و تغییرات ناگهانی آن بر سود و زیان شما موثر خواهد بود.
در این مقالعه سعی کردیم تا 3 راه برتر انتخاب یک سهم خوب را برای شما معرفی کنیم. آشنایی سرمایه گذاران و معامله گران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار توان این افراد را در انتخاب سهم خوب بالا میبرد. بی شک از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و هوشیارانه میتوان ریسک بازار سرمایه یا مخاطره سرمایهگذاران را تقلیل داد.
نکته مهم 1: بطور خلاصه فلزات به دلیل بالا و پایین شدن زیاد از نظر ما ریسک بیشتری دارند. بانکی ها در میان مدت و طولانی مدت مناسب ند. سرمایه گذاری ها را باید بشناسید و خرید کنید. دارویی، غذایی و حمل و نقل ها معمولا بطور یکنواخت بالا می روند و کم ریسک ترند. پیمانکاری، کاشی و ساختمانی و سایر صنایع را نیز کاملا باید شناخت داشته باشید و به قیمت های بازار توجه کنید. خودرو و پتروشیمی و پالایشی ها را به عنوان سهم های برتر معرفی می کنیم. (اینها فقط نظر شخصی من هستند)
توی این پک فوق العاده، تحلیل تکنیکال در بورس رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! بورس رو سریع یاد بگیر وحسابی پول دربیار!
نکته مهم 2: این 3 سهم را هیچ گاه نخرید: اول سهمی که حمایت مهمش را از دست داده باشد و حقوقی حمایتی از آن نکرده است. دوم سهمی که نزدیک به مقاومت مهم قرار دارد یعنی نزدیک سقف کانال خودش. سوم سهمی که روند ضرردهی ادامه دار دارد. برای بررسی ضررده بودن شرکت ها نام آنها را در سایت کدال سرچ کنید و اطلاعیه ها را مشاهده نمایید.
نکته مهم 3: بطور کلی خرید سهام هایی که به تازگی عرضه اولیه شده اند به علت اینکه هنوز به ارزش ذاتی شان نزدیک نشده اند بسیار فکر خوب و کم ریسکی می باشد. اما تقریبا همه این سهام اولیه بعد از چند هفته از عرضه اولیه یک اصلاح کوچک تا متوسط دارند. بهترین زمان برای خرید آنها دقیقا بعد از اتمام آن اصلاح می باشد. (نمودار سهامی مثل صبا یا شگویا)
3 روش کلی برای انتخاب بهترین سهم وجود دارد:
1-تحلیل بنیادی (Fundamental)
در تحلیل بنیادی تحلیلگر به دنبال ارزش ذاتی سهم است. ارزش ذاتی یا واقعی با ارزش بازاری و قیمت روز سهم فرق دارد. در تحلیل بنیادی 3 قدم اصلی وجود دارد که به وسیله آن میتوان ارزش واقعی یک سهم را شناخت.
با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!
اقتصاد کلان (بخصوص تورم و قیمت ارز)
بازار بورس و به طبع وضعیت یک صنعت یا شرکت متاثر از سیاست ها، حوادث اجتماعی و وضعیت اقتصادی است. در تحلیل بنیادی ابتدا تغییرات اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد . تغییرات اقتصادی را با شاخصه هایی همچون نرخ تورم، تولیدات، نرخ بهره، ارز، رشد اقتصادی ، بیکاری، سیاست های پولی و مالی و صادرات و واردات میسنجند. تحلیل گر با بررسی هر یکی از این مولفه ها وضعیت یک صنعت و یا شرکت را می سنجد و به دنبال آن دورنمایی از آینده شرکت را کسب میکند.
برای داشتن یک سبد سهام خوب و قوی باید دائم خبرهای داخلی و خارجی را دنبال کرد تا بتوان تحولات در بازار سرمایه را پیش بینی کرد. اما به این نکته توجه کنید که اخبار را از خبرگزاری های رسمی دنبال کنید و تحت تاثیر بازی گردانان بازار بورس نباشید.بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟
به این نکته باید توجه کرد که اقتصادجهان نیز بر اقتصاد کلان موثر است. حوادث و اخبارجهانی به طور مستقیم و غیرمستقیم در ارزش یک شرکت تاثیر میگذارد. یک نمونه ساده تاثیر بازارهای مختلف بر یکدیگر، بازار فلزات است. اگر مشاهده کردید ارزش فلزات رنگین در بازارهای جهانی در حال کاهش است، باید منتظر تأثیر آن بر قیمت فلزات رنگین داخل کشور هم باشید یا اگر بر فرض به دلیل یک حادثه طبیعی تولید یک صنعت خاص دچار مشکل شود، قطعاً بر بازار داخلی آن صنعت در کشورمان هم تأثیر مثبت یا منفی خواهد داشت.
شناخت صنعت
برای شناخت یک صنعت باید به دنبال موارد زیر باشید:
- تقاضای رو به رشد و فزاینده برای محصولات صنعت
- برخورداری از ویژگی ممتاز به گونهای که محصولات مشابه خارجی یا رقیب تهدید جدی برای نفوذ در بازار داخلی نباشند.
- محدود بودن کالاهای جانشین برای محصولات آن صنعت
- دخالت محدود ارگانهای تصمیم گیرنده دولتی در تعیین قیمت محصولات صنعت و کم و کیف فعالیت آنها و استراتژیک بودن محصولات صنعت و نیز گاهاً فشردگی بازار صنعت مورد نظر
- ورود سخت رقبا به حوزه خدمات صنعت
تحلیلگر بازار سهام پس از انتخاب صنعت مورد نظرش باید یک شرکت را از میان شرکت های موجود در آن صنعت انتخاب نماید. فاکتورهای زیر در انتخاب شرکت کمک کننده خواهند بود:
- چگونگی وضعیت داراییها و بدهیهای شرکت مورد نظر
- میزان سود نقدی هر سهم
- تداوم روند سودآوری (در واقع سودآوری شرکت باید یک فرآیند مداوم و مستمر باشد، نه مقطعی)
- توجه به نسبت قیمت به درآمدسهم( P/E ) این نسبت نشان میدهد آیا قیمت سهام به نسبت سودی که بین سهامدارانش توزیع می کند، ارزشمند است؟
- قابلیت نقدشوندگی سهام یعنی هر زمان که دارنده سهم بخواهد سهامش را بفروشد به راحتی بتواند، این کار را انجام دهد. قدرت نقدشوندگی سهم یک شرکت را میتوان با دفعات خرید و فروش روزانه آن سنجید.
از دیگر عوامل موثر در انتخاب شرکت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- سهم بازار شرکت از صنعت
- کیفیت محصولات یا خدمات و تمایز آنها و سایر عوامل خاص رقابتی
- مدیران آن شرکت همانند تجربه، تحصیلات
- موفقیتهای قبلی
- نوآوری
- ابتکارات و جدیت و تلاش آنها
- کارایی مدیریت در اداره داراییها
- تولید و عملیات، فروش محصولات
- به خدمت گرفتن فناوری جدید و عرضه محصولات جدید
- نسبتهای سود آوری
- بدهی
زمانی که در تحلیل بنیادی به شناخت شرکت پرداخته میشود رویکردی از بالا به پایین به بازار دارد که این مسئله در موفقیت و منتطق گرایی مالی موثر است. طبق این تحلیل شما میتوانید برنامه ریزی بلندمدت و میان مدت موفقی داشته باشید.
در خرید سهم به روش تحلیل بنیادی به این نکته توجه کنید که اگر ارزش ذاتی یک شرکت از قیمت روز بالاتر باشد یعنی سهم امکان رشد را دارد و میتواند سهم خوبی برای خرید باشد.قیمت کمتر ارزش ذاتی نشان از افت قیمت دارد و قیمت برابر نشان از قیمت منصفانه است و سودی به دنبال نخواهد داشت.
سرمایه گذاری ارزشی
در استراتژی سرمایه گذاری ارزشی سرمایه گذار به دنبال سهم هایی با شرایط بنیادی قوی است که ارزش گذاری واقعی نشده اند و پتانسیل افزایش قیمت سهم را دارد. در این استراتژی به قیمت های روز توجهی نمیشود بلکه با دید بلند مدت سرمایه گذاری صورت میپذیرد. سرمایه گذار ارزشی شرکتهایی را جستجو میکند که در بازار به درستی ارزش گذاری نشده اند، وقتی که بازار اشتباه خود در ارزش گذاری را تصحیح میکند پتانسیل رشد افزایش قیمت سهم را دارند.
2-روش تکنیکال (Technical)
پس از تحلیل بنیادی و شناخت صنعت یا شرکت های برتر تحلیل گر به دنبال تحلیل تغییرات رفتار و قیمت سهام ها خواهد رفت و در واقع به دنبال الگوهای بازار است. تکنیکالیست ها فقط با جریان قیمت ها تحلیل میکنن و با بررسی روند قیمتی در چارت ها به نتایج دلخواه میرسند. استراتژی معاملهگر (یا سهامدار) برای تعیین زمانهای خرید یا فروش بستگی مستقیم به مدت انتظار او برای رسیدن به سود دارد. این زمانها میتواند بسیار کوتاه در حد چند ساعت یا نسبتاً طولانی و به چندین سال برسد.
عرضه و تقاضا یکی از عوامل موثر بر تحلیل تکنیکال است در تحلیل تکنیکال هرچه تقاضا بیشتر باشد یعنی قدرت خریداران بیشتر و سهم با رشد روبرو خواهد شد، از سوی دیگر هرچه عرضه بالاتر باشد یعنی قدرت فروشنده بیشتر و در نهایت سهم افت خواهد کرد.
در تحلیل تکنیکال تحلیلگر به دنبال افزایش یا کاهش قیمت نیست بلکه جهت حرکت بازار را پیش بینی میکند و فقط به دنبال یافتن روندها، شکستهای قیمت، نقاط حمایت و مقاومت است تا بتواند براساس آن، استراتژی معاملاتی خود را بچیند. ابزارهای معامله گری که با روش تحلیل تکنیکال سهام را برای خرید انتخاب میکند، فقط نمودار قیمت و حجم معاملات است تا ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها را روی آن پیاده کند و تصمیم بگیرد که با چه استراتژی پیش رود. برای تحلیل تکنیکال نیاز به نرم افزار تحلیل تکنیکال است تا اطلاعات شرکتها را به عنوان ورودی پذیرفته و خروجی آن نموداری از روند قیمتها باشد و تحلیلگر بتواند انواع اندیکاتورها و اسیلاتورها را روی آن پیاده کند.
3-روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT)
منطق بازار اقتصادی به این موضوع تاکید میکند تمام دارایی خود را در یک بخش سرمایه گذاری نکنید. در واقع ریسک و خطر یک سهم بیشتر از ترکیب چند سهم است. پرتفوی یا سبد سهام متشکل از سهام متعدد شرکتهایی است که در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه داراییها تا حدودی به صفر نزدیک است. با تشکیل پرتفوی، تلاش ها بر این است که ریسک غیر سیستماتیک یا تنوع پذیر به حداقل ممکن تقلیل یابد. به همین جهت ترکیب پرتفوی بهتر است به گونه ای باشد که نوسانات مشابهی نداشته باشند یعنی زمانی که بازده یکی کاهش پیدا می کند بازده دیگری افزایش یابد.
تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تک تک سهام، ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها، بهینه نمودن ترکیب سهام (پرتفوی) و ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام چهار بخش مهمی است که در این آنالیز بررسی میشود. در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاشها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایهگذار به بازده بازار نزدیک گردد و در وضعیت مطلوب، بازدهی بیشتر از آن بدست آورد. در این حالت پرتفوی کل بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا (Beta) محاسبه میشود. این تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایه گذاران حرفه ای است.
مهمترین فاکتورهای انتخاب بهترین سهام برای خرید
- بررسی سابقه تاریخی سهم در صورت های مالی
- بررسی فاکتورهای بنیادی موثر بر سودآوری اتی شرکت
- بررسی فاکتورهای موثر بر روند معاملات سهم روی تابلو همچون حجم معاملات، تعداد معاملات، جریان خرید حقیقی و حقوقی و…در این رابطه ابزار فیلترنویسی
- بررسی روند تاریخی قیمت سهم از طریق چارتهای تکنیکال
- رعایت تنوع کافی در انتخاب سهام برای سبد سرمایه گذاری
- توجه به نقدشوندگی سهام
مهمترین مهارت برای داشتن سرمایه گذاری موفق مهارت معامله گری و مدیریت سبدسهام است. بازاربورس بازاری پرنوسان است. هرچه مهارت معامله گری شما بالاتر باشد، ضرر کمتری متحمل خواهید شد. در بازار بورس تمام اتفاقات در اثر تصمیمها و انتخابهای شما اتفاق میافتد و شما میتوانید سود های بی نهایت و ضرر های سنگینی را تجربه کنید و همگی این موارد به مهارتهای فردی و کنترل درونی شما بستگی دارد.
دیدگاه شما