با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالص ۰٫۲۰ دلار به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است.
حاشیه سود یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش به دست میآید.
به گزارش لحظه نگر مالی تیم متفکران به نقل از خبرگزاری بازار سرمایه(سنا)، درآمد یا سود خالص ممکن است با تفریق همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست آید. حاشیه سود به شکل درصد بیان میشود و مشخص میکند که یک شرکت چه مقدار از هر یک دلار فروش را در حساب مربوط به درآمدها نگهداری میکند.
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالصی معادل ۰٫۲۰ دلار، به ازای با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است.
اگرچه چند نوع مختلف حاشیـه سود وجود دارد، مثل «حاشیه سود ناخالص»، «حاشیه سود عملیاتی»، «حاشیه سود قبل از مالیات» و «حاشیه سود خالص»، اما اصطلاح «حاشیه سود» اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیرد. روش محاسبه حاشیـه سود به شکل فرمول زیر نمایش داده شود:
برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم میشوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند. حاشیه سود مشابه اصطلاح «درصد سود» بوده ولی متمایز از آن است. اصطلاح درصد سود، سود خالص بر فروش را به هزینه کالاهای فروختهشده تقسیم میکند تا میزان سودی که یک شرکت از فروش کالاهایش، به جای سودی که نسبت به کل مصارفش به دست میآورد، محاسبه شود.
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است.
به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که حاشیه سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به یک میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰ درصد میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
بنگرید:
با عضویت در پورتال جامع تخصصی مالی و حسابداری تیم متفکران نوین مالی، یاد بگیرید و یاد بدهید(کلیک کنید)
هدف ما در دسترس قرار دادن اخبار کاربردی می باشد؛ سایر خبرهای مرتبط با این حوزه را در اختیار با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید شما می گذاریم
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود.
در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس حاشیه سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
کاربردهای حاشیه سود
حاشیه سود نسبتی مفید است که میتواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبههای عملکرد مالی یک شرکت کمک کند. در سطحی ابتدایی، حاشیـه سود پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی در فروش تجربه کند، حاشیـه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی یا حتی منفی منجر میشود.
حاشیه سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر حاشیـه سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت) با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید سهم بازار کم) داشته یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینههاست. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروشش موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیشازحد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری ازایندست.
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد. حاشیه سود همچنین میتواند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نماید. به طور مثال حاشیـه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
محدودیتهای حاشیه سود
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیتها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است.
به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند.
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
انواع حاشیه سود
چند نوع مختلف از حاشیه سود وجود دارد که سرمایه گذاران و تحلیل گران از آنها برای اندازهگیری عناصر خاص سود یک شرکت بهره پولی است که به عنوان امتیاز قرض دادن پول به شخص وام دهنده پرداخت میشود و معمولاً با یک نرخ سالیانه به صورت درصدی بیان میشود. بهره گاهی با نامهایی چون سود مشارکت نیز شناخته میشود و میتواند به سود حاصل از مشارکت فرد در پروژهها یا سرمایه گذاری ها اشاره کند.
یکی از آنها، حاشیـه سود ناخالص است که سود ناخالص را (درآمد منهای هزینه کالاهای فروخته شده شامل نیروی کار، مواد و هزینه سربار) بر فروش خالص تقسیم مینماید. این نوع از حاشیـه سود دارای محدودیتهایی است، مثلاینکه مدیریت ممکن است اغلب کنترل کمی بر هزینه مواد داشته باشد و لذا حاشیـه سود ناخالص برای با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید تعیین کیفیت مدیریت مفید نیست. بهعلاوه، صنایع بدون فرآیند تولید، هزینه های فروش خیلی کمی داشته یا هزینه فروش ندارند، پس حاشیـه سود ناخالص بیشتر برای در نظر گرفتن شرکتهایی که کالا تولید میکنند، سودمند است.
یک نوع محبوب از حاشیـه سود، حاشیه سود عملیاتی است که سود عملیاتی را (درآمد منهای هزینه ها، هزینه های عمومی و اداری) بر فروش خالص تقسیم میکند.
سرمایه گذاران و تحلیل گران ممکن است از حاشیه سود قبل از مالیات هم استفاده کنند که درآمدهای قبل از مالیات را (درآمد بدون کسر هزینه های مالیاتی) بر فروش خالص تقسیم میکند.
با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید
بهترین جاذبه های گردشگری اروپا را بشناسید
جزئیات فروشگاه اینترنتی هاکوپیان
بهترین زمان سفر به مالدیو | بهشت گرمسیری زمین
چرا آهنگ های دانلود شده ذخیره نمیشود؟
حمله تماشاگران به گوگوش و ساسی مانکن در کنسرت + فیلم
فاکتورهایی که باید برای رزرو پرواز در نظر گرفت
بهترین منطقه برای رزرو هتل دبی کدام است؟
معرفی معتبرترین موسسات کاریابی آنلاین
از خبر خوش سخنگوی شورای نگهبان درباره ترمیم حقوق کارکنان و بازنشستگان دولت تا ایراد به یک مصوبه در حمایت از حقوق مردم
نرخ سکه اندکی از مواضع بالای قیمتی عقب نشینی کرد/ قیمت روز 15 آبان
معرفی دستگاه پزشکی LDM و کاربردهای آن در زمینه زیبایی پوست
چرا از رپورتاژ آگهی استفاده میکنیم؟
صالحآبادی بدترین رئیس بانک مرکزی تاریخ ایران است/ او تسلطی روی بانک مرکزی ندارد/ افزایش ۴۰ درصدی نرخ دلار در یکسال بخاطر سیاستهای غلط صالحآبادی است
گوناگون
بهترین جراح پلک و ویژگیهای او
آموزشگاه اکستنشن مژه با مدرک فنی حرفه ای
همه چیز دربارهی پروتز سینه
سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص چیست؟ به همراه جزئیات
در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با اقلام و حسابهای متفاوتی سروکار داریم که از جملهی آنها میتوان به سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص اشاره کرد که از زیرمجموعههای نسبتهای سودآوری در بحث نسبتهای مالی است. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد به سؤالاتی پاسخ دهیم که ممکن است در ذهن برخی از علاقهمندان به بازارهای مالی باشد. بنابراین ابتدا تعریف سود ناخالص را مطرح خواهیم کرد و به فرمول سود ناخالص اشاره میکنیم، سپس دربارهی برخی از تفاوتهای آن با سود خالص و سود عملیاتی صحبت کرده و سرانجام به سراغ نسبت حاشیه سود ناخالص خواهیم رفت. در پایان نیز این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی محاسبه و تحلیلی کوتاه دربارهی آن ارائه خواهیم کرد. پس تا انتهای این مقاله همراه آکادمی دانایان باشید.
حاشیه سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص همانطور که از نام آن پیداست از اقلام مربوط به صورت سود و زیان شرکتها است. در واقع، سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینههای مربوط به ساخت و فروش محصولات خود یا هزینههای مربوط به ارائه خدمات به دست میآورد. به عبارت دیگر سود ناخالص از تفاوت بین درآمد فروش و بهای تمام شدهی کالای فروش رفته به دست میآید. در برخی از منابع از آن به عنوان سود فروش یا درآمد ناخالص نیز یاد کردهاند. البته اگر در بخش فروش اقلامی مانند برگشت از فروش و یا تخفیفات وجود داشته باشند باید ابتدا آنها را از مبلغ فروش کسر کرده و سپس به سراغ کسر بهای تمام شدهی کالای فروش رفته از آن برویم.
بهای تمام شدهی کالای فروش رفته، شامل تمام هزینههایی میشود که مستقیماً با تولید محصول در ارتباط است. طبیعتاً این هزینهها میتواند هم شامل مواد خام مصرفی و هم هزینههای نیروی کار بدنهی تولید باشد. این قلم از صورت سود و زیان، بهتنهایی از طریق حساب موجودی کالا محاسبه میشود.
سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟
سود ناخالص فقط هزینههای متغیر را شامل میشود و بدون درنظرگرفتن هزینههای ثابت، کارایی شرکت را در استفاده و بهرهگیری از نیروی کار و منابع خود، ارزیابی میکند. منظور از هزینههای ثابت، هزینههایی هستند که ارتباطی با سطح تولید ندارند. این هزینهها میتوانند شامل هزینههای تبلیغات، اجاره، بیمه و حقوق کارکنانی که مستقیماً درگیر تولید نیستند و حتی مخارج تهیهی لوازم اداری باشند.
تفاوت سود ناخالص با سود خالص و سود عملیاتی
همانطور که در مقالهی مربوط به سود خالص نیز اشاره کردیم، ریشه ی تفاوت بین سود ناخالص، سود خالص و سود عملیاتی در اقلامی که برای دستیابی به آنها، باید اضافه و کم بشوند نهفته شده است. طبق تعریف سود ناخالص از تفاوت بین فروش و بهای تمام شدهی کالای فروش رفته با در نظر گرفتن حساب برگشت از فروش و تخفیفات به دست میآید و برای دستیابی به رقم سود عملیاتی باید ارقامی را به آن اضافه و از آن کم کرد. از جمله اقلامی که باید کسر گردد میتوان به هزینههای فروش، اداری و عمومی و همینطور سایر هزینههای عملیاتی اشاره کرد. رقم مربوط به سایر درآمدهای عملیاتی نیز باید افزوده شود تا در نهایت به عدد مربوط به سود عملیاتی برسیم.
در این جا هم مجدداً باید اقلامی را اضافه و کم کنیم تا بتوانیم سود خالص را شناسایی کنیم. از جمله مهمترین و تأثیرگذارترین اقلامی که در این بخش خصوصاً برای شرکتهایی که از اهرم مالی استفاده میکنند، کسر میشود، هزینههای مالی است. سایر درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی چه ناشی از سرمایهگذاریها و چه ناشی از اقلام متفرقه نیز بنا به مثبت یا منفی بودنشان در این بخش اضافه یا کم میشوند. اما در نهایت آخرین رقم تأثیرگذاری که در این فرآیند وجود خواهد داشت، هزینهی مربوط به مالیات است. این روند تغییرات و گذر از سود ناخالص به عملیاتی و سپس سود خالص به خوبی در صورت سود و زیان شرکتها قابل مشاهده و رهگیری است.
نسبت حاشیه سود ناخالص
این نسبت زیرمجموعهای از نسبتهای سودآوری در نسبتهای مالی بوده و با استفاده از آن میتوان سلامت مالی شرکت در بهرهگیری از منابع در اختیارش را ارزیابی کرد. این شاخص معمولاً به طور درصدی بیان میشود و عدد آن از تقسیم میزان سود ناخالص بر فروش به دست میآید. برای تحلیل این نسبت مانند سایر نسبتهای مالی، تحلیلگران روند تغییرات آن را برای یک شرکت یا صنعت ارزیابی میکنند چرا که صرفاً نگاه به ارقام بهدستآمده سود ناخالص و حتی نسبت حاشیه سود ناخالص، به تنهایی بیانگر مطلب خاصی نیست.
با توجه به تعریف به سادگی میتوان فهمید که این نسبت از دو طریق، ممکن است تغییر کند. یکی از روشها تأمین مواد مورد نیاز شرکت با قیمت پایینتر است. یعنی اگر شرکت بتواند تأمینکنندهی ارزانتری برای مواد اولیهی خود پیدا کند و یا توان گرفتن تخفیفات بیشتری داشته باشد، میتواند از طریق کاهش میزان بهای تمام شدهی کالاهایش بر افزایش سود ناخالص و سپس افزایش نسبت حاشیه سود ناخالص اثر بگذارد. این دلیل خود بهتنهایی تبدیل به عاملی شده تا شرکتهای بزرگتر برای تأمین بهتر کالاهای اولیهی مورد نیازشان به سراغ سرمایهگذاری و احداث شرکتهای زیرمجموعهی فعال در زمینه مواد اولیهشان بروند.
روش دیگر توجه به استراتژیهای قیمتگذاری مختلف برای بالا بردن ارزش فروش با ثابت نگهداشتن میزان بهای تمام شده، البته با توجه به ویژگیهای بازار رقابتی است. چرا که اگر قیمتهای بالایی تعیین شوند ممکن است خودبهخود سبب خارجشدن با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید شرکت مدنظر از بازار فعال در آن شود.
نسبت حاشیه سود ناخالص تبیینکنندهی چه چیزی است؟
نوسان شدید این نسبت میتواند نشاندهندهی مدیریت ضعیف و یا محصولات ضعیف یک شرکت باشد. البته در برخی از موارد ممکن است این نوسانات دلایل منطقی داشته باشند. برای مثال تغییر مدل کسبوکار ممکن است نیاز به سرمایهگذاریهای بالایی داشته باشد و پس از آن هم در کوتاهمدت برخی هزینههای تولید را تحتتأثیر قرار بدهد و روی نسبت تأثیر بگذارد. اما در چنین شرایطی تغییرات نسبت نمیتواند به معنای عملکرد ضعیف شرکت باشد. مورد دیگر که باید حتماً به آن توجه داشت تفاوت این نسبت بین صنایع مختلف است. از این رو بهتر است تا این نسبت را علاوه بر مقایسه در قالب روندی چندساله بهصورت مقایسهای بین چند شرکت همگروه و شاغل در یک صنعت استفاده کنیم.
غالباً در بخش خدمات به دلیل پایینتر بودن هزینههای تولید، این نسبت مقدار بالاتری را نسبت به صنایع دارد اما این لزوماً به معنای سودآورتر بودن شرکتهای خدماتی نسبت به تولیدی نیست و باید سایر پارامترها و اقلام نیز در نظر گرفته شود.
نمونهای از تحلیل نسبت حاشیه سود ناخالص
در ادامهی این مقاله این نسبت را برای سه نماد منتخب دارویی بورس تهران محاسبه کرده و تحلیلی مختصر نسبت به آن ارائه خواهیم کرد.
همانطور که در جدول ملاحظه میکنید کاملاً واضح است که اگر به دنبال سرمایهگذاری در صنعت دارویی باشیم بهترین عملکرد را در طول سنوات مورد بررسی، شرکت داروسازی سبحان داشته است. عملکرد این شرکت همواره بالاتر از میانگین صنعت بوده و البته جا دارد به این نکته نیز اشاره کنیم که صنعت داروسازی نسبتاً حاشیه سود قابل توجهی را در طول این سالها داشته است و بهخودیخود میتواند گزینهی مناسبی برای سرمایهگذاری باشد. حال از این بین انتخاب شرکت داروسازی سبحان با میانگین بالاتر از این متوسط صنعت میتواند قابلتوجه قرار گیرد.
درباره نماد دپارس یک با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید نکته قابلتوجه وجود دارد. در ابتدای سنوات مورد بررسی این نسبت برای این شرکت پایینتر از میانگین بوده است. در سال دوم مدنظر تقریباً برابر با متوسط صنعت و در سالهای بعد از آن حاشیه سود ناخالص این شرکت بیشتر از متوسط صنعت بوده و روندی صعودی را در پیش گرفته است و اگر این روند ادامهدار باشد در صورت نبود نکات منفی خصوصاً در زمینهی هزینههای مالی و کنترل آنها چهبسا بتوان آیندهی خوبی را برای این شرکت متصور بود. اما اینکه چنین استنباطی صحیح باشد کاملاً وابسته به سایر آیتمهای درآمدی و هزینهای عملیاتی و غیرعملیاتی و همینطور هزینههای مالی است که میتواند این مقایسه را بر هم بزند. تحلیل این نمادها را با در نظر گرفتن سایر پارامترها بر عهدهی شما مخاطبان گرامی میگذاریم.
محدودیتهای استفاده از سود ناخالص
سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص علیرغم تمامی خواص و فوایدی که در امر تحلیل دارند، دارای برخی نارساییها هستند که سبب میشود تا استفادهی از آنها دارای برخی محدودیتها باشد. به طور مثال این امر کاملاً امکانپذیر است که اگر صرفاً از سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص در تحلیلها استفاده کنیم، انتخابهایمان در سرمایهگذاری تبدیل به انتخابهایی اشتباه شوند. یکی از مواردی که در سود ناخالص در نظر گرفته نمیشود، بحث هزینههای مالی است.
هزینههای مالی بهقدری اهمیت دارند که ممکن است اثرات آنها سبب شود تا یک شرکتی که سود ناخالص و نسبتی مناسب برای آن را داشته است، تبدیل به شرکتی زیانده شود. بنابراین توجه صرف به میزان سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص، سبب خواهد شد تا از سایر عوامل مهم و بااهمیت که توان اثرگذاری بالایی دارند، غافل شویم. برای جلوگیری از این کار باید از نسبت حاشیه سود ناخالص در جهت سنجش و ارزیابی حاشیه سود فعالیت اصلی شرکت اظهارنظر کرد و بهتر است تا مراحل بعدی صورت سود و زیان و نسبتهای حاشیهای مربوط به آن، نظیر حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص نیز پیش رفت و به آنها هم توجه کرد.
روشهای بهبود حاشیه سود ناخالص
سود ناخالص تفاوت میان میزان ارزش فروش و بهای تمامشدهی کالای فروش رفته است. بنابراین طبیعتاً برای بهبود وضعیت حاشیه سود ناخالص باید یکی از این دو پارامتر تغییراتی را تجربه کنند. حال نکتهای که اهمیت پیدا میکند، شناخت عوامل مؤثر بر میزان فروش و بهای تمامشدهی کالای فروش رفته است. اما قبل از پرداختن به بحث عوامل مؤثر لازم است به این نکته اشاره کنیم که اگرچه با بیشتر شدن مقدار فروش، مقدار بهای تمامشده نیز افزایش پیدا خواهد کرد. اما شرکتها حاشیه سود خود را به شکل درصدی حفظ خواهند کرد و این امر سبب میشود تا مقدار ریالی حاشیه سود ناخالص آنها در صورت افزایش فروش، افزایش پیدا کند.
اما برای بهبود حاشیه سود یا باید فروش افزایش پیدا کند و یا اینکه بهای تمامشدهی کالای فروش رفته کاهش پیدا کند. از حالتهایی که ممکن است طی آن فروش یک شرکت افزایش پیدا کند تغییرات در تقاضای محصول آن به هر دلیلی است. به طور مثال با شروع پاندمی کرونا تقاضای محصولات بهداشتی ضدعفونیکنندهها افزایشی را تجربه کرد و بدین ترتیب شرکتهای تولیدکنندهی آن با افزایش در فروش مواجه شدند. از دیگر عوامل بهبود دهندهی فروش قطعاً میتوان به امر بازاریابی در شرکتها اشاره کرد که در صورت انجام صحیح و اصولی میتواند اثرات مثبتی را به همراه داشته باشد.
اما مهمترین عاملی که میتواند بر روی کاهش بهای تمامشده کالای فروش رفته با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید در شرکتها اثرگذار باشد، بحث تکنولوژی تولید محصولات آن شرکت است. اگر بحث تحقیق و توسعه برای کاهش هزینه بهای تمام شده در شرکتها به سمتی برود که با بهبود تکنولوژی بتوانند بهای تمامشده را کاهش دهند نیز، حاشیه سود ناخالص بهبود پیدا خواهد کرد.
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم تا به مهمترین مسائل پیرامون این دو سود اشاره کنیم. نکتهای که بازهم مورد تأکیدمان بود در نظر گرفتن روندی چندساله برای داشتن تحلیلی بهتر در زمینهی سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص بود. نکتهی دیگر تفاوت این نسبت بین صنایع تولیدی و خدماتی بود و اینکه انتظار آن را داریم که در خدمات این نسبت عدد بالاتری را به خود ببیند. در پایان باید به یک نکتهی مهم دیگر نیز اشاره کنیم. گاهی اوقات برخی از شرکتها که فناوری و یا امتیاز خاصی در اختیار دارند و از حقوق مالکیت معنوی برخوردارند، میتوانند به واسطهی این امر در عین داشتن بهای تمام شدهی پایین درآمدهای فروش بالایی داشته باشند که این امر میتواند سبب بهبود وضعیت حاشیه سود ناخالصشان نیز بشود.
در صورتی که این مطلب برایتان مفید بوده، پیشنهاد میکنیم تا مقالهی مربوط به سود در برابر درآمد را هم مطالعه کنید.
سود خالص و حاشیه سود خالص؛ از تعریف تا کاربرد
در بازارهای مالی، اغلب فعالان مدام با اصطلاحاتی نظیر سود خالص، حاشیه سود خالص و امثال آن روبهرو میشوند. مفهوم بسیاری از این عبارتها در واقع همان وجه تسمیهی آنهاست و در نگاه اول قابل درک برای فعالین بازار است. اما برخی از آنها ممکن است برای فعالان مبتدی قدری سؤالبرانگیز باشد. در این مقاله سعی داریم تا به مفهوم سود خالص و حاشیه سود خالص به طور خلاصه اشاره کنیم تا به برداشتی صحیح از مفهوم سود خالص و نسبت حاشیه سود خالص برسیم.
قبل از مطالعهی این مقاله پیشنهاد میکنیم تا مقالهی مربوط به انواع سود را از دست ندهید.
جریانات درآمدی
هر شرکت یا بنگاه فعال اقتصادی دارای جریانی درآمدی است. حال اگر حوزهی فعالیت این شرکت تولیدی باشد، جریان اصلی درآمدی آن نشأتگرفته از فروش کالاها، اگر حوزهی فعالیت شرکت خدماتی باشد، جریان اصلی درآمدی آن از طریق ارائه خدمات و اگر شرکت سرمایهگذاری باشد، جریان اصلی درآمدی آن ناشی از سود حاصله از سرمایهگذاری آن است.
باید به این نکته اشاره کرد که جریانات درآمدی صرفاً از طریق فعالیت اصلی شرکت شناخته نمیشوند و یک شرکت حتی اگر فعالیت اصلیاش تولیدی باشد، بازهم ممکن است از فعالیتهای سرمایهگذاری درآمدهایی داشته باشد. بهطورکلی به هرگونه عایدی شرکت چه از طریق فعالیت اصلی و چه از طریق سایر فعالیتها درآمدهای شرکت گفته میشود. در درآمد کل قاعدتاً سهم فعالیت اصلی شرکت بسیار بیشتر از سایر فعالیتهاست.
جریانات هزینهای
یک بنگاه اقتصادی در طول یک سال مالی، هزینههایی دارد که برخی از آنها مرتبط با بدنهی اصلی تولید، برخی مربوط به هزینههای سربار، مالیاتها، سایر هزینهها و… هستند. عمدهی سهم اقلام حسابداری در هزینههای مربوط به شرکتهای تولیدی، بهای تمامشدهی کالای فروش رفته است.
سود خالص
پس از شناخت جریانات درآمدی و هزینهای برای شرکتها به سراغ مفهومی به نام سود خالص میرویم. همانطور که واضح است سود خالص برابر تفاوت درآمدها و هزینههاست. درواقع در سود خالص، تمام درآمدها از هر طریقی که باشد، (چه فعالیت اصلی و چه سایر درآمدها) و همینطور تمام هزینهها از هر طریقی که باشد (هزینههای مربوط به فعالیت اصلی و سایر هزینهها) محاسبه و تفاوت آنها مدنظر است.
حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود خالص یک نسبت مالی با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید است که برای محاسبهی درصد سودی که یک شرکت از کل درآمد خود، به دست میآورد، استفاده میشود. این نسبت از تقسیم سود خالص بر کل درآمد به دست میآید و معمولاً به شکل درصدی بیان میشود. معیار و میزان خاصی نمیتوان برای آن مطرح کرد و با توجه به صنعت مدنظر میتوان ارقام متفاوتی را برای آن متصور بود. البته ممکن است بالاتر بودن این نسبت برای سهامداران مطلوبتر باشد.
تحلیل نسبت حاشیه سود خالص
نسبت حاشیه سود خالص برای توصیف توانایی یک شرکت برای تولید سود استفاده میشود. حاشیه سود خالص یک شاخص قوی از موفقیت کلی یک شرکت است اما باید به این نکته اشاره کرد که صرف توجه به یک عدد برای اشاره به عملکرد کلی شرکت کافی نیست.
بالا بودن نسبت حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص بالا نشاندهنده کنترل مؤثر هزینهها و یا افزایش قابلتوجه درآمدها نسبت به هزینههای انجام شده در شرکت است. این امر میتواند ناشی از سه موضوع باشد:
مدیریت کارآمد:
هزینههای کم:
استراتژیهای قیمتگذاری قوی:
پایین بودن نسبت حاشیه سود خالص
کم بودن نسبت حاشیه سود خالص بدان معناست که شرکت تحتتأثیر یک ساختار ناکارآمد است. این ساختار ناکارآمد میتواند در هر یک از عواملی که بهعنوان عوامل اثرگذار بر بالا بودن نسبت حاشیه سود خالص مطرح شد، وجود داشته باشد. به عبارت بهتر میتوان گفت یک شرکت ممکن است ساختار مدیریتی چندان مطلوبی نداشته باشد و یا بهرهوری آن کم بوده و هزینههای زیادی را داشته باشد. همینطور ممکن است استراتژیهای قیمتگذاری شرکت اشتباه بوده باشند و بر این نسبت و کمشدن مقدار آن اثر گذاشته باشند.
محدودیتهای نسبت حاشیه سود خالص
نسبت حاشیه سود خالص در عین فوایدی که دارد دارای محدودیتهایی نیز هست که در ادامه به مواردی از آن اشاره میکنیم.
- مقایسهی شرکتها: از مهمترین این عوامل میتوان به عدم قابلیت مقایسهی عدد بهدستآمده در صنایع مختلف اشاره کرد و بهتر با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید است این نسبت را فقط برای شرکتهای شاغل در گروههای یکسان مقایسه کرد. به طور مثال مقایسهی این نسبت برای یک شرکت خودروسازی و یک شرکت صنایع غذایی ممکن است ما را در تفسیر نتایج بهدستآمده دچار خطا کند. چراکه ساختار شرکتها بهشدت متفاوت است.
- شرکتهای دارای بدهی: ممکن با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید است برخی از بنگاهها از ابزار اهرم مالی استفاده کرده باشند. اهرم مالی به بیانی ساده به معنای تأمین مالی از طریق بدهی است. یعنی شرکت با خلق بدهی بیشتر به سراغ تأمین مالی رود که این کار نیز قواعد خاص خودش را دارد که بحث موردنظر ما نیست. اگر شرکتی از ابزار اهرم مالی استفاده کند، به دلیل بالاتر بودن بدهیهایش باید هزینههای بهرهی بالاتری بپردازد و نسبت حاشیه سودش کمتر میشود، اما این لزوماً به معنای عملکرد بد و ضعیف شرکت نیست.
- هزینههای استهلاک: شرکتهایی که به فراخور فعالیتشان ماشینآلات و تجهیزات زیادی دارند، طبیعتاً در صورتهای مالیشان هزینههای استهلاک بالاتری نیز دارند که سود خالص و حاشیه سود خالص را کاهش خواهد داد. اما این نکته هم لزوماً به معنای عملکرد ضعیف شرکت نیست.
- دستکاری سود: مدیران ممکن است برای افزایش سود خالص و همینطور افزایش نسبت حاشیه سود خالص، هزینههای بلندمدت مفید مانند تحقیق و توسعه را کاهش دهند. این کار اگر چه در کوتاهمدت روی سود خالص اثرگذار است اما قطعاً در دیدگاه بلندمدت بهشدت مضر بوده و ممکن است حتی سبب از دست دادن بازارهای هدف محصولات شرکت و کاهش درآمد، سود و به دنبال آن کاهش نسبت حاشیه سود خالص شود.
کاربرد سود خالص چیست؟
سود خالص و نسبت حاشیه سود خالص از موارد بسیار بااهمیت در فرایند تحلیل بنیادی هستند. سود خالص در واقع گزارشی مطلوب از وضعیت شرکت و میزان موفقیت آن در راستای هدف اصلی آن که همان حداکثرسازی سود است را ارائه میدهد. مقایسهی میزان و روند سود خالص در طول زمان یکی از راهبردهایی است که روند فعالیت شرکت را نمایان خواهد کرد و از این طریق میتوان در خصوص آیندهی شرکت نیز پیشبینیهایی را ارائه داد. همچنین مقایسهی سود خالص و نسبت حاشیه سود خالص بین شرکتهای مختلف و ترجیحاً همسنخ با یکدیگر بسیار بااهمیت است و به داشتن انتخابهای بهتر در زمینهی سرمایهگذاری کمک میکند. منظور از شرکتهای همسنخ، شرکتهای همگروه و یا شرکتهای شاغل در یک صنعت خاص و بخصوص است.
سود خالص چگونه محاسبه میشود؟
سود خالص مهمترین خروجی صورت سود و زیان است که کسب اطلاع در خصوص میزان آن و همچنین روند آن در طول سالیان متوالی بسیار بااهمیت است. اما فرایند محاسبهی سود خالص دارای مراحلی است که در ادامه به شرح آن خواهیم پرداخت. در ابتدا لازم است تا به این نکته اشاره کنیم که فرایند محاسبهی سود خالص در شرکتهای تولیدی و سرمایهگذاری باتوجهبه ماهیت فعالیت آنها متفاوت است.
برای استحصال سود خالص در شرکتهای تولیدی لازم است تا ابتدا میزان بهای تمامشدهی کالای فروش رفته را از میزان فروش این شرکتها کسر کنیم. در این شرایط به رقم سود ناخالص رسیدهایم. با کسر هزینههای عمومی، اداری و فروش و همچنین سایر هزینهها و افزودن سایر درآمدها به سود یا زیان عملیاتی دست پیدا خواهیم کرد.
در ادامهی فرایند محاسبهی سود خالص لازم است تا هزینههای مالی را کسر و سایر درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی تحت عنوان درآمدهای سرمایهگذاری و اقلام متفرقه بنا به مثبت یا منفی بودن آنها اضافه و کسر کنیم. در این مرحله پس از کسر هزینههای مربوط به مالیات به سود خالص دست پیدا کردهایم و درصورتیکه این میزان از سود را تقسیم بر تعداد کل سرمایه یا سهام شرکت کنیم، میزان سود بهازای هر سهم به دست میآید. برای پیبردن به نحوهی محاسبهی سود در شرکتهای سرمایهگذاری نیز میتوانید با مراجعه به سایت کدال و مشاهدهی یک صورت سود و زیان از شرکتهای سرمایهگذاری متوجه سازوکار موجود بشوید.
سخن پایانی
در پایان باید گفت که شناخت سود خالص و عوامل مؤثر بر آن بهصورت پایدار و نه صرفاً عوامل مؤثر بر کوتاهمدت، برای تحلیلگران و فعالین بازارهای مالی امری ضروری است. در بحث نسبت حاشیه سود خالص، توجه به محدودیتها برای جلوگیری از اشتباه در تحلیل و استنباط از صورتهای مالی نیز امری الزامی بوده و برای استفاده از این ابزار کارآمد در تحلیلها حتماً باید به آنها توجه داشت. این نسبت زیرمجموعهی نسبتهای سودآوری بوده و تحلیل روند آن نیز برای چند سال میتواند سودمند باشد. برای مقایسهی این نسبت بین چند شرکت نیز همانطور که بارها اشاره کردیم، باید آن شرکتها همگروه و در یک صنعت باشند تا دچار اشتباه نشویم.
افزایش ۱۱ درصدی حاشیه سود خالص این نماد
بررسی صورت مالی فولاد آلیاژی ایران نشان از افزایش ۱۱ درصدی حاشیه سود خالص و رسیدن آن به ۴۱ درصد در سال مالی منتهی به اسفند ۹۹ دارد.
نگاه کلی به درآمد و سودسازی (تلفیقی حسابرسی شده)
به گزارش نبض بورس،مجموع درآمد عملیاتی فولاژ با رقم ۶۴۲۰.۶ میلیارد تومان و بهای تمام شده با رقم ۳۸۷۷.۸ میلیارد تومان به ترتیب افزایش ۱۲۹ و ۹۱ درصدی در مقایسه با سال ۹۸ است.
سود ناخالص با افزایش قابل توجه ۲۲۹ درصدی به رقم ۲۵۴۲.۸ میلیارد تومان رسیده است.
سود عملیاتی با رشد ۲۳۷ درصدی رو به رو شده و به ۲۴۹۶.۸ میلیارد تومان رسیده است.
سود خالص جهش ۲۱۴ درصدی را با رسیدن به رقم ۲۶۲۹.۱ میلیارد تومان ثبت کرده است.
سود خالص به ازای هر سهم برابر ۲۱۹.۱ تومان محقق شده است.
حاشیه سود خالص برابر ۴۱ درصد بوده و ۱۱ درصد در قیاس با سال گذشته داشته است.
بررسی درآمدهای غیرعملیاتی
مجموع درآمدهای غیر عملیاتی که از محل سرمایهگذاریها به دست آمده برابر ۲۱۲.۸ میلیارد تومان بوده که ۱۹۰ درصد رشد را نشان میدهد.
از مجموع درآمد عنوان شده ۳۸.۳ میلیارد تومان از محل سود سپرده کوتاه مدت بانکها و ۱۶۸.۶ میلیارد تومان از محل درآمد حاصل از سرمایهگذاری در شرکت وابسته به دست آمده است.
وضعیت فروش
میانگین نرخ فروش محصولات در سال ۹۹ رشد ۵۱ درصدی و مقدار فروش افزایش ۹ درصدی داشته که در نهایت به رشد ۱۲۹ درصدی درآمدها منتهی شده است.
در بخش صادرات با وجود یک محصول که افزایش نرخ ۱۳۴ درصدی داشته درآمد ۳۳۱.۸ میلیارد تومان محقق شده که ۲۴ درصد بیشتر از سال ۹۸ بوده است.
دیدگاه شما